مقدمه: تقاضای القایی در سلامت به مفهوم ارایه خدمات غیرضروری با نیت انتفاع به بیماران یا مراجعه کنندگان، با اعمال قدرت و سفارش ذینفعان همواره چالش برانگیز بوده است. مقاله حاضر قصد دارد تا با تعیین عوامل مختلف مؤثر بر تقاضای القایی در بیماریهای قلبی عروقی دارای بیمه پایه و تکمیلی به کمک متخصصان و خبرگان، راهکارهایی برای کنترل آن ارایه تا در سیاستگذاری و برنامه ریزی های کلان و سطوح اجرایی مورد استفاده قرارگیرد.
روش بررسی: این پژوهش از نوع آمیخته بود. در بخش اول از مطالعه مروری نقلی و اجماع نظر خبرگان پرسشنامه ای محقق ساخته تهیه و روایی و پایایی آن تأیید و در بخش دومبا استفاده از آن در جمعیت هدف شامل پزشکان متخصص قلب و عروق،کارشناسان بیمه، کارکنان و مراجعین به مجتمع بیمارستانی قلب شهید چمران داده ها گرآوری و در برنامه نرم افزاریSPSS20 تحلیل شد.
یافته ها: بیشترین و کمترین نمره میانگین عوامل مرتبط با تقاضای القایی در بیماران قلبی عروقی را به ترتیب عوامل اجتماعی (76/0±36/3) و ذینفعان (76/0±90/2) داشته اند. در بین زیر عامل های عوامل اجتماعی، سواد سلامت جامعه (81/38±0/3) و در بین زیر عامل های ذینفعان، پزشکان و اخلاق حرفه ای (97/0±13/3 ) میانگین بالاتری داشته است پوشش بیمه (سازمان های بیمه گر) نقش کمرنگ تری در تحریک مصرف و احتمالا ایجاد تقاضای القایی نشان داد.
نتیجه گیری: براساس یافته های این پژوهش به سیاستگذاران توصیه می نماید با توجه به اولویت ها، خط مشی های مناسب برای تغییرات اساسی و ساختاری با تمرکز بر تغییر دانش و نگرش مردم در تمام سطوح آموزش کشور اعم از مردم، پزشکان، سازمان های بیمه گر و کلیه ذینفعان در بخش سلامت و نظام بیمه ای کشور تصویب و ابلاغ نمایند.. به مجریان توصیه می نماید با پیروی از این سیاست ها زیر ساخت های لازم برای توسعه بیمه را در کشورفراهم نمایند.
بازنشر اطلاعات | |
این مقاله تحت شرایط Creative Commons Attribution-NonCommercial 4.0 International License قابل بازنشر است. |