۳ نتیجه برای عابدی
معصومه اسماعیلی، علی عسکری، زین العابدین امینی سابق، احسان ساده،
دوره ۲، شماره ۱ - ( ۳-۱۳۹۸ )
چکیده
مقدمه: ارتقاء سطح سلامت و افزایش طول عمر افراد مستلزم این است که از طریق استفاده از کالاهای سلامت روی سلامت افراد سرمایهگذاری شود. ازآنجاکه بهرهمندی از کالاهای سلامت نیازمند تأمین مالی خرید آنان است، میتوان گفت مخارج سلامت لازمهی داشتن جامعهای سالم است. از این رو هدف این مطالعه بررسی عوامل مؤثر بر ورود خانوارها به بازار سلامت و میزان مخارج سلامت آنها است.
روش بررسی: مطالعه حاضر با توجه به ویژگیهای مربوط به مخارج سلامت خانوارهای شهری و روستایی ساکن استان تهران و استانهای همجوار، برای شناسایی عوامل مؤثر بر ورود خانوارها به بازار سلامت و مخارج سلامت آنها از مدلهای انتخاب نمونه و روش برآورد دومرحلهای هکمن استفاده نموده است. قابل ذکر است که با توجه به مشکل انتخاب نمونه استفاده از مدلهای انتخاب نمونه برای به دست آوردن برآوردهای قابل اعتماد ضروری است.
یافتهها: نتایج به دست آمده حاکی از آن است که جنسیت، وضعیت تأهل سرپرست، بهرهمندی از خدمات بیمههای درمانی، تعداد کودکان، جوانان و سالمندان و استعمال دخانیات از جمله مهمترین عوامل مؤثر بر تصمیمگیری خانوارهای ساکن در استان تهران و استانهای همجوار آن برای ورود به بازار سلامت میباشند؛ اما تحصیلات نمیتواند تصمیم این خانوارها را در مورد ورود به بازار سلامت متأثر نماید.
نتیجهگیری: با توجه به شرایط موجود، بایستی برای استفاده خانوارهایی که درآمد کمی دارند، خانوارهایی که تعداد اعضای آنان بیشتر است، خانوارهایی که تعداد سالمندان بالایی دارند و خانوارهایی که نسبت جنسیتی غالب در آنان زنان هستند، از کالاها و خدمات سلامت، طرحهای حمایتی ویژهای در نظر گرفته شود.
مصطفی عابدی، فرهاد جعفری، علی منتظری، سید سعید اسماعیلی صابر، محمد غلامی فشارکی، محمد باقر هداوند،
دوره ۳، شماره ۴ - ( ۱۰-۱۳۹۹ )
چکیده
مقدمه: سبک زندگی انسان ها بر سلامت جسم و روان آنها مؤثر است و آموزش حفظ سلامت می تواند نقش مهمی در بهبود رفتار و سبک زندگی افراد داشته باشد. این مطالعه با هدف بررسی تأثیر استفاده از الگوی باور سلامت در آموزش حفظ سلامت بر اساس طب ایرانی به بیمه شدگان سازمان بیمه سلامت ایران انجام شد.
روش بررسی: این مطالعه شبه تجربی و تک گروهی در شهر تهران در سال ۱۳۹۶ انجام شد. شرکت کنندگان در این مطالعه به صورت حضوری و مجازی تحت آموزش حفظ الصحه مستخرج از طب ایرانی، مطابق الگوی باور سلامت قرار گرفتند. در این مطالعه از روش تحلیل مسیر و نرم افزارهای AMOS و SPSS برای تحلیل داده ها استفاده شد.
یافته ها: این مطالعه روی ۵۱ نفر (۲۳ مرد و ۲۸ زن) انجام شد. نتایج این مطالعه نشان دهنده ضریب تبیین ۵۹%=R۲ برای متغیر رفتار براساس سازه های مدل بود. همچنین نتایج بیشتر نشان داد که با افزایش طول مطالعه، رفتار رعایت اصول حفظ سلامت مطابق با طب ایرانی افزایش می یابد و آموزش انجام شده بر خودکارآمدی، منافع، حساسیت و شدت درک شده تأثیر افزایشی و بر موانع درک شده، تأثیر کاهشی داشته است. نتایج تحلیل مسیر (RMSEA=۰,۰۳۱) نیز نشان داد که سازه های حساسیت درک شده(۰.۱۶)، منافع درک شده (۰.۲۹) شدت درک شده (۰.۱۵)، خودکارآمدی (۰.۵۹) و زمان (۰.۴۷) باعث افزایش رفتار شده و سازه موانع درک شده( ۰.۳۰-) باعث کاهش رفتار می شود(P<۰.۰۰۱).
نتیجه گیری: با توجه به نتایج این مطالعه، آموزش حفظ الصحه می تواند با تأکید بر منافع، موانع، حساسیت و شدت درک شده و خودکارآمدی افراد، میزان پایداری رفتار، یعنی رعایت اصول حفظ الصحه را افزایش دهد.
سمیه عابدیان، محمدرضا ثنایی، احمد راهچمنی،
دوره ۵، شماره ۴ - ( ۱۰-۱۴۰۱ )
چکیده
مقدمه: از دیرباز چالشهای مرتبط با مدیریت بیمارستان از مهمترین نگرانیهای دولتها بوده است. این چالشها درزمان رخداد بحرانهایی نظیر همهگیری کویید-۱۹ و آنفولازای فصلی کادردرمان و سیاستگزاران حوزه سلامت را بیشتر ازهمیشه درگیر میکند. کمبود تخت بیمارستانی، نبود امکانات مراقبتهایویژه، کمبود کادرمتخصص درمانی و کاهش سریع موجودی دارو ازجمله مهمترین معضلاتی است که درشرایط بحرانی حادث میشود. طراحی وپیادهسازی رویکردهای مدیریتی مبتنیبرفناوری و استفاده از پتانسیلهای موجود برای ارزیابی وضعیت بیمارستانها درسطح کلان میتواند بروز چنین مشکلاتی را تاحدود زیادی کاهش دهد.
روش بررسی: دراین پژوهش تلاش میشود تا بابهکارگرفتن یک رویکرد نوین و فناورانه در مدیریت اطلاعات بیمارستانی و بایک نگاه کلان در ارزیابی امکانات ومحدودیتهای مراکز درمانی از یکطرف و معماری پرونده الکترونیک سلامت از طرف دیگر، ازبروز مشکلات گفته شده جلوگیری کرد. راهاندازی سامانه برخط ارسال ودریافت وضعیت تختهای بیمارستانی بهصورت زنده درسیستمهای مدیریت بیمارستان و ستادمرکزی وزارت بهداشت دربستر پرونده الکترونیک سلامت گام اول، واتخاذ رویکردهای مدیریتی کلان برای بهکارگرفتن ظرفیتهای درمانی موجود برای پوشش بهینه بیماران گام دوم میباشد.
یافتهها: راهاندازی این سامانه در گستره ملی مبتنی بربستر کنونی پرونده الکترونیک سلامت ایران و باصرف هزینه اندک انجام شد. جمعآوری دادههای بیماران درسه مقطع پذیرش، درمان و ترخیص ضمن تسهیل نظارت بر میزان بهکارگیری تختهای بیمارستانی، به غنیسازی محتوای پرونده الکترونیک سلامت وهمچنین راهاندازی داشبوردهای مدیریتی-نظارتی برخط کمک میکند.
نتیجهگیری: نظارتهای بروضعیت بارمراجعات بیمارستانی، پروخالی بودن تختها وهمچنین میزان ترخیص روزانه بیمارستانها بهصورت غیربرخط و باتاخیر قابل رصد بود، که باارائه یک مدل جدید نسبت به تلاشهای قبلی مدیریت منابع را بهبود داده شد.