جستجو در مقالات منتشر شده


۱۵ نتیجه برای محمدی

عفت محمدی، ترانه یوسفی‌نژادی، علی حسن‌زاده، مجتبی عطری، محمدرضا مبینی‌زاده، زهرا گودرزی، سارا محمدی، علیرضا اولیایی‌منش،
دوره ۱، شماره ۳ - ( ۹-۱۳۹۷ )
چکیده

مقدمه: اجرای طرح تحول نظام سلامت تاکنون تأثیرات متعددی داشته است. بررسی و تحلیل این تأثیرات می‌تواند سیاست‌گذاران و برنامه ریزان را در جهت اصلاح و بهبود مستمر اهداف نهایی نظام سلامت یاری رساند. با توجه به اینکه یکی از تأثیرپذیرترین عملکردهای نظام سلامت از طرح تحول، بعد تأمین مالی هست، مطالعه حاضر به بررسی تأثیر اجرای این طرح بر بیمه‌های تکمیلی سلامت، به‌عنوان بخشی از تأمین‌کنندگان مالی در نظام سلامت کشور، پرداخته است.
روش بررسی: مقاله حاضر، مطالعه‌ای توصیفی هست که با بهره‌گیری از داده‌های ثانویه انجام‌شده است. جهت گردآوری داده‌ها از سامانه‌های اطلاعاتی سازمان‌های بیمه سلامت و سالنامه آماری بیمه مرکزی کشور استفاده شد. تحلیل داده‌ها، با استفاده از نرم‌افزار، Excel  وSpss صورت گرفت. جهت تحلیل و گزارش این داده‌ها از آمار توصیفی و آزمون‌های تحلیل استفاده شد.
یافته‌ها: بررسی تأثیر طرح تحول بر سهم تأمین‌کنندگان مالی نظام سلامت نشان داده است، در تأمین مالی بخش خصوصی، بیشترین سهم مربوط به سهم خانوار است و در طی دوره ۱۳۸۱ تا ۱۳۹۳ متوسط سهم خانوار از کل سهم بخش خصوصی ۸۶/۵ درصد بوده است. در طی دوره ۱۳۸۱-۱۳۹۳ سهم دولت داخلی به سهم بخش عمومی به‌طور متوسط ۵۴ درصد بوده است. یافته‌های مرتبط با بیمه‌های تکمیلی سلامت نشان می‌دهند که خالص خسارت روند صعودی کاهنده و میزان حق بیمه روند صعودی فزاینده داشته است.
نتیجه‌گیری: سهم خانوار در تأمین مالی هزینه‌های سلامت از اجرای طرح تحول، بعد سال ۱۳۹۳ و اجرای طرح تحول نظام سلامت کاهش‌یافته است، میانگین پرداخت از جیب مجموعاً در بخش دولتی و خصوصی بیش از ۱۰ درصد کاهش نیافته است. هدف ارتقای کیفیت و ایجاد رقابت در بخش دولتی با بخش خصوصی و افزایش انگیزه مردم به مراجعه به بخش دولتی با تغییر فراوانی که در سهم تأمین مالی کنندگان رخ‌داده است تا حدود زیادی برآورده شده است. همچنین به‌نظر می‌رسد که در بلندمدت، با تداوم اجرای طرح تحول نظام سلامت و عدم‌اصلاح شیوه برخورداری بیمه‌شدگان تکمیلی از یارانه سلامت، درصد بالایی از منابع مالی بیمه‌های تکمیلی سلامت در بخش خصوصی مصرف شود، درحالی‌که بهتر است با اتخاذ تدابیری ظرفیت استفاده از این منبع در بخش دولتی فراهم گردد.

عفت محمدی، علیرضا اولیایی منش، مرضیه زنگنه، فرانک ندرخانی، الناز قناتی، ترانه یوسفی نژادی، موسی طباطبایی،
دوره ۳، شماره ۲ - ( ۶-۱۳۹۹ )
چکیده

مقدمه: کسور بیمارستانی عمدتاً به مبالغی اطلاق می‌گردد که توسط بیمارستان هزینه شده‌اند اما از جایی تأمین مالی و بازپرداخت نمی‌شوند. کسور اعمال‌شده در واحدهای ارائه‌دهنده خدمت نشان‌دهنده میزان ۳۰-۱۰ درصدی از رقم درآمد بیمارستان‌ها می‌باشد که بیشتر از ۲۰ درصد از این کسورات از طریق خود بیمارستان‌ها بر اسناد اعمال می‌گردد. هدف از انجام این پژوهش بررسی کسورات اعمال شده از سوی سازمان های بیمه گر و بیمارستان ها و همچنین شناسایی علل این کسورات و ارائه راهکارهای کاربردی جهت کاهش میزان کسور می‌باشد.
روش بررسی: مطالعه حاضر از انواع مطالعات توصیفی- تحلیلی بوده، که به‌صورت گذشته‌نگر و ترکیبی از روش‌های کمی و کیفی به بررسی و تحلیل میزان و علل کسور بیمارستانی پرداخته است. جامعه آماری پژوهش شامل مجموعه بیمارستان‌های ارائه‌دهنده خدمات سلامت در کشور بودند. تعداد بیمارستان‌های نمونه ۱۴ واحد بود. تعداد پرونده های پزشکی جهت بررسی کسور بیمه، با استفاده از روش کوکران، ۱۷۱۵ پرونده برآورد گردید. تحلیل داده ها متناسب با هریک از سطوح سنجش کسور، از روش های توصیفی و تحلیلی بهره گرفته شد و در انتهای تحلیل در هر سطح، میزان کسور به ازا هر پرونده استخراج گردید.
یافته‌ها: به‌طور متوسط (میانگین هندسی) احتمال ۸۷% عدم ثبت حداقل یک خدمت در پرونده پزشکی وجود دارد. بیشترین بار مالی ایجادشده ناشی از عدم ثبت خدمت در HIS، در بیمارستان‌های خصوصی به میزان ۵۵۸۲۴۱ ریال به ازای هر یک پرونده رخ می‌دهد. بین نوع بیمارستان و مجموعه عوامل بررسی‌شده در مورد علل ایجاد کسور در حسابرسی توسط کارشناسان درآمد بیمارستان ارتباط معنادار آماری وجود داشت (p<۰.۰۰۱). کای بیهوشی/ شرح عمل/ مشاوره (۱۵.۲۷%)، بیشترین علت اعمال کسور توسط سازمان‌های بیمه‌گر می‌باشد. میزان میانگین هزینه کسور اعمال‌شده به یک پرونده در بیمارستان‌های نمونه ۳,۸۷۳,۷۲۳ ریال می‌باشد که این میزان، ۵/۵ درصد هزینه کل پرونده را شامل می‌شود.
نتیجه‌گیری: تحلیل یافته‌ها نشان می‌دهند که مبلغ بالایی از هزینه‌های ایجادشده از طرف بیمارستان که صرف ارائه خدمت به بیماران می‌شود، به بیمارستان بازپرداخت نمی‌شود. وجود این چالش به عوامل زیادی بستگی دارد و در این امر نه‌تنها سازمان‌های بیمه‌گر، بلکه بیمارستان و متولیان ارائه خدمت، ثبت و آماده‌سازی پرونده‌های پزشکی، افراد متصدی ثبت خدمت در HIS و تنظیم‌کننده‌های صورتحساب‌های مالی پرونده تأثیر بسزایی دارند.

علی‌جواد کریمی، اسفندیار محمدی، محمود محمدی،
دوره ۳، شماره ۴ - ( ۱۰-۱۳۹۹ )
چکیده

مقدمه: انسان همیشه در معرض خطر انواع مختلف بیماری هاست و به ناچار برای بهبود و معالجه، متقبل هزینه  های سنگین پزشکی و مخارج بیمارستانی می شود. به منظور کمک به مردم در چنین مواردی، طرح  های گوناگون بیمه درمان به صورت پایه و مکمل ارائه،، اما به دلیل فقدان بیمه گر واحدی در ارائه، مسائلی در حوزه بیمه درمان پدیدار شده است. هدف این پژوهش شناسائی پیامد های ارائه بیمه مکمل در کنار بیمه پایه توسط سازمان تأمین اجتماعی ایران، برای حل  این مسائل است.
روش بررسی: این پژوهش ازنظر هدف کاربردی با رویکردی ترکیبی بوده، که دربخش کیفی با تمرکز بر مصاحبه نیمه ساختار یافته و در بخش کمی براساس روش اکتشافی و استنباطی اجرا شد. جامعه آماری آن شامل مدیران و کارشناسان خبره در زمینه بیمه -درمانی شاغل در سازمان  تأمین اجتماعی کشور در سال ۱۳۹۹ هستند، که نمونه گیری به صورت هدفمند انجام و در بخش کیفی تا رسیدن مقوله ها به اشباع (۱۵ نمونه) ادامه یافت.
یافتهها: براساس داده  های احصاء شده، مفاهیم استخراج (۹۵ مفهوم) و در۲۷ مقوله فرعی دسته بندی شدند. که مقوله  های فرعی نیز در ۵مقوله اصلی طبقه بندی و بدین ترتیب پیامد های ارائه بیمه مکمل توسط سازمان تأمین اجتماعی مشخص شدند. در بخش کمی نیز باتوجه به اینکه مقدار بارعاملی آن بالای۰,۵ و مقدار CRشاخص ها کمتر از ۰,۷ است، لذا داده ها با ساختار عاملی زیربنای نظری پژوهش، برازش مناسبی داشته و همسو با آنها بودند.
نتیجهگیری: مطابقه یافته ها، اجرای این طرح منجر به امکان برخورداری بیمه شدگان انفرادی خاص و فاقد کارفرما از بیمه مکمل درمان، کاهش هزینه  های درمان بیمه شدگان و سازمان، امکان تخفیف در حق بیمه تکمیلی و تجمیع بیمه  های درمانی خواهد شد.

فائزه محمدی، سینا نعمتی زاده، عباس حیدری، حسین صفرزاده،
دوره ۴، شماره ۱ - ( ۱-۱۴۰۰ )
چکیده

مقدمه: کوید۱۹ فراگیرترین بحران دهه‌های اخیر است که عامل تغییرات چشمگیری در رفتار مشتری شده‌است. چالش‌های ایجاد شده برای ارائه‌دهندگان خدمات درمانی به علت افزایش بیمار و استرس شغلی کادر‌درمان، کاهش مراجعات به بیمه سلامت و در نتیجه عدم دسترسی به مراقبت‌های مورد نیاز، محدودیت‌های قانونی و ترس از ابتلاء، تجربه آنلاین مشتری را به عرصه جدی برای ارائه خدمات بهتر در حوزه سلامت بدل ساخته‌است. پژوهش حاضر با هدف ارائه مدل ساختاری-تفسیری تجربه آنلاین مشتری در دوره کوید۱۹ انجام شده‌است.
روش بررسی: پژوهش حاضر با رویکرد پراگماتیک و بهره‌گیری از روش مروری فراترکیب در مرحله کیفی و مدلسازی ساختاری-تفسیری در مرحله کمی در سال ۱۳۹۹ انجام شد.در بخش کیفی با بررسی نظام‌مند ۳۲۶ مقاله، ۳۶ مقاله انتخاب و ابعاد شناسائی شده جهت ارائه مدل نهایی، از تکنیک مدلسازی ساختاری-تفسیری و تحلیل قدرت نفوذ-وابستگی استفاده شد.
یافته ها: یافته‌های پژوهش حاکی از آن است که این سازه دارای ابعاد تجربه شرکت، تجربه ایمنی بهداشتی، تجربه وب‌سایت، تجربه احساسی، تجربه پرداخت، تجربه محصول/خدمت و تجربه امنیت می‌باشد. همچنین تجربه شرکت، مولفه مستقل، تجربه احساسی به عنوان مولفه وابسته و مابقی مولفه‌های پیوندی می‌باشند.
نتیجه‌گیری: به سازمان بیمه سلامت پیشنهاد می‌شود؛ با توجه به اینکه مهم‌ترین هدف این سازمان منطبق بر اساسنامه حمایت از بیمار است؛ با بهره‌گیری از یافته‌های این پژوهش و تمرکز بر رویکرد دوراپزشکی، تجربه آنلاین مشتریان خود در دوره کرونا را بهبود بخشد.
حمید محمدی، شهرام توفیقی، مصطفی رجبی، حمیدرضا ایزدبخش، بهار حافظی،
دوره ۴، شماره ۳ - ( ۹-۱۴۰۰ )
چکیده

مقدمه: خرید استراتژیک در خدمات سلامت یکی از مولفه های اساسی در بهبود عملکرد و از مهمترین موضوعات مطرح به منظور اصلاح سیستم سلامت در دنیا بوده است. وزارت بهداشت و سازمان های بیمه گر در ایران اگرچه گاهی موضوع اهداف خرید استراتژیک را مورد توجه قرار میدهند، اما دستیابی به آن یا حتی اجرای آن به دلیل مشکلات موجود امکان پذیر نیست. بدینمنظور این مطالعه با هدف شناسایی مهمترین عوامل موثر بر راهاندازی خرید راهبردی خدمات سلامت و پیادهسازی آن در بخش درمان سازمان تأمین اجتماعی و ارائه یک مدل قابل اجرا انجام شد.
روش بررسی: این مطالعه از نوع کیفی است که در سال ۱۳۹۹ برای شناسایی عوامل موثر در اجرای خرید راهبردی خدمات سلامت در سازمان تأمین اجتماعی و ارائه الگوی بومی در دو مرحله انجام شد. در گام اول، برای استخراج عوامل مهم در زمینه خرید راهبردی از مصاحبه نیمهساختاریافته استفاده شد. در گام دوم از روش دلفی برای تعیین تایید یا تایید نشدن این عوامل موثر در خرید راهبردی در سازمان تأمین اجتماعی استفاده شد.
یافتهها: در این پژوهش ۶ موضوع و ۴۰ زیرموضوع استخراج شد. موضاعات اصلی پژوهش شامل گروه های هدف، ساختار اجتماعی، ساختار بیمه، مدیریت و هماهنگی بینبخشی، سیستمهای دانش و اطلاعاتی و ارائهدهندگان خدمت است. دو موضوع اصلی مورد توجه کارشناسان، گروه های هدف و ساختار بیمه بود. بالاترین امتیاز اجماع بین کارشناسان در زیر موضوعات شامل نیازسنجی سلامت و اولویتبندی گروه های هدف، تخصیص عادلانه منابع، سطح درآمدی افراد تحت پوشش به همراه گفتمان سازی خرید راهبردی بود.
نتیجهگیری: بر اساس مدل، بیشترین توجه به نقش گروه های هدف و ساختار بیمه بهعنوان رهبری در خرید خدمات سلامت و توزیعکننده مناسب خدمات است. مهم است که سازمان تأمین اجتماعی بتواند با ارائهدهندگان ارتباط برقرار کرده و بهترین ارائهدهندگان را انتخاب کند و اطلاعات قیمت را از طریق رقابت در مناسبترین سازوکار دریافت کند. همچنین با این مدل، میتواند بهصورت استراتژیک بهترین و موثرترین خدمات را برای بیمهشدگان خود خریداری کند. مدل عملی ارائه شده در این مقاله می تواند به توسعه سیستمهای سلامت برای غلبه بر موانع موجود در اجرای پیشرفت خریدهای راهبردی کمک کند. این مدل نیاز به دانش لازم برای خرید راهبردی خدمات سلامت را برآورده می کند.

محمدمهدی کیانی، خاطره خانجانخانی، هاجر حقیقی، اعظم رئوفی، عفت محمدی، علیرضا اولیایی‌منش، امیرحسین تکیان،
دوره ۴، شماره ۴ - ( ۱۲-۱۴۰۰ )
چکیده

مقدمه: سلامت یکی از اصلی‌­ترین ابعاد سیاست­‌های اجتماعی است که دولت­‌ها با هدف کاهش نابرابری‌های اجتماعی اتخاذ می­‌کنند. ساختار اقتصادی سیاسی در ایران سبب شده تا رویکرد دولت نقش مهم­تری در تعیین سیاست­‌های سلامت ایفا نماید. پژوهش حاضر با هدف شناسایی اصلاحات، قوانین و سیاست­‌های اخذ شده نظام سلامت ایران بعد از انقلاب اسلامی و تأثیر هرکدام بر کارکرد­های نظام سلامت انجام شده است.
 
روش بررسی: پژوهش حاضر یک مطالعه مروری است که به شناسایی سیاست‌های نظام سلامت ایران بین سال‌­های ۱۳۵۷ تا ۱۳۹۹ می‌پردازد. گردآوری داده‌ها به صورت جستجوی دستی در سایت سازمان‌های مربوطه انجام گرفت. مستندات بر اساس ملاحظات چهارگانه Jupp انتخاب شدند و در نهایت ۱۰۱ سند به پژوهش وارد شد. به‌منظور دسته‌­بندی اسناد نیز از چارچوب کارکردها و زیر ساخت‌­های سازمان جهانی سلامت استفاده شد.
یافته ها: تقسیم­‌بندی یافته‌­های این پژوهش بر اساس سیاست­‌های تصویب شده در حوزه سلامت در دولت‌­های سوم تا دوازدهم بعد از انقلاب اسلامی انجام گرفته است. از ۲۶ سیاست­ تصویب شده طی سال­‌های ۱۳۶۰ تا ۱۳۶۸ و ۳۱ سیاست تصویب شده در سال­‌های ۱۳۷۶-۱۳۶۹، بیشترین موارد مربوط به بعد ارائه خدمت بود. اما سیاست­‌های مربوط به حاکمیت و رهبری بیشترین تعداد را در بین ۲۹ سیاست تصویب شده در سال­‌های ۱۳۸۴-۱۳۷۷ و ۱۱ سیاست تصویب شده در سال­‌های ۱۳۹۲-۱۳۸۵ داشتند.
نتیجه­‌گیری: نگاه کلی به پنج دوره برنامه توسعه گذشته نشان می­‌دهد، توجه سیاست­گذاران عرصه سلامت از بعد ارائه خدمت به سمت بعد حاکمیت و رهبری منعطف شده است و سایر کارکردها به ویژه نظام اطلاعات سلامت طی سال‌های ۱۳۵۸ تا ۱۳۹۵ مغفول مانده است.

محترم احمدی‌فرد، عبدالرضا شاه‌محمدی، محمدرضا محمدطاهری، ناز محمد اونق،
دوره ۴، شماره ۴ - ( ۱۲-۱۴۰۰ )
چکیده



منال اعتمادی، سعید شهابی، ماهان محمدی،
دوره ۴، شماره ۴ - ( ۱۲-۱۴۰۰ )
چکیده

مقدمه: باتوجه به هزینه‌های بالای مراقبت‌های بلند مدت همگانی در سالمندی و چالش برانگیز بودن بحث تأمین مالی آنها برای اکثر کشورها، این مقاله قصد دارد تا با بررسی کشورهای پیشرو در این زمینه راهکارهایی برای کشور ایران ارائه دهد.
روش بررسی: پژوهش حاضر از نوع تطبیقی با استفاده از مرور حیطه‌ای بوده و به بررسی شواهد مرتبط با تأمین مال بیمه خدمات مراقبت بلندمدت در کشورهای منتخب و در شش بعد نوع بیمه، نوع عضویت، نرخ مشارکت/حق بیمه، معیارهای شمولیت برای پوشش، دامنه خدمات تحت پوشش، و نهایتاً سهم فرانشیز بیمه‌شدگان از طریق بررسی مطالعات موجود در پایگاه داده‌های اطلاعاتی علمی پرداخت.
یافته‌ها: یافته ها در شش کشور مورد بررسی نشان داد که بیمه مراقبت‌های بلند مدت نیازمند حمایت بخش دولتی بصورت کامل یا بصورت ترکیبی با بخش خصوصی می باشد. همگامی این بیمه با پوشش بیمه پایه، اجباری بودن آن، ترکیب تأمین مالی دولتی و فردی (کسر از حقوق مستقیم یا مالیات) و وجود سهم مشارکت محدود بیمار برای دریافت خدمات در تمامی این کشورها مشاهده شد. نوع پوشش یا به صورت همگانی یا تنها برای افراد سالمند تعریف شده است و نهایتا دامنه خدمات در این بیمه ها بر اساس میزان وابستگی، زمان مورد نیاز و مکان دریافت خدمت سطح بندی می شود.
نتیجه‌گیری: در همه کشورهای مطالعه شده، پوشش بیمه اجباری برای مراقبت‌های بلندمدت طراحی شده بود که امکان برقراری یارانه متقاطع را فراهم سازد. تجمیع و کاهش پراکندگی منابع و گسترش صندوق انباشت ریسک یکپارچه، پیش نیاز مهم برای طراحی بیمه مراقبت های بلندمدت در ایران است. اجرای دقیق قانون مبنی بر الزام بیمه‌های تکمیلی به صرفاً پوشش خدمات خارج از بسته بیمه پایه و بازطراحی دو بسته بیمه پایه و تکمیلی، برای تعیین آنچه در قالب بسته بیمه مراقبت‌های بلندمدت قابل تعریف است یک ضرورت است.

امیرحسین تکیان، علیرضا اولیایی منش، عفت محمدی،
دوره ۵، شماره ۱ - ( ۱-۱۴۰۱ )
چکیده


جواد سجادی خسرقی، محمود ثالثی، محمد مسگرپور امیری، محمد محمدیان، جواد خوش‌منظر، مناف عبدی،
دوره ۵، شماره ۳ - ( ۷-۱۴۰۱ )
چکیده

مقدمه: بحران کووید-۱۹ تغییرات بسیاری در عملکرد و بهره‌وری مراکز ارائه دهنده خدمات سلامت ایجاد کرد. هدف مطالعه حاضر بررسی اثرات همه‌گیری کووید-۱۹ بر شاخص‌های مالی و عملکردی یکی از بیمارستان‌های شهر تهران بود.
روش بررسی: این مطالعه از نوع کوهورت تاریخی بود که در ۶ ماه اول سال ۱۳۹۸ بعنوان دوره پیش از همه‌گیری و ۶ ماه اول سال ۱۳۹۹ به‌عنوان دوره بعد از همه‌گیری انجام شد. ۱۳شاخص عملکردی بخش‌های بستری؛ ۹ شاخص عملکردی کل بیمارستان و ۳ شاخص مالی وارد مطالعه شدند. داده‌ها در قالب فرم اکسل از واحد آمار و واحد بهبود کیفیت بیمارستان دریافت شده و پس از ورود به نرم افزار SPSS و بررسی نرمال بودن آن‌ها، با آزمون ناپارمتریک ویلکاکسون آنالیز شدند.
یافته‌ها: میانگین شاخص‌های گردش تخت (۰۲۸/۰=P)، بیماران ترخیص شده (۰۲۸/۰=P) و تعداد بستری‌شدگان (۰۴۶/۰=P) در دوره همه‌گیری کاهش یافته بود که معنادار یافت شد. میانگین شاخص فوت قبل از ۲۴ ساعت (۰۲۷/۰=P) و بعد از ۲۴ ساعت (۰۲۸/۰=P) و ترخیص اورژانس (۰۲۸/۰=P) نیز بطور معناداری افزایش یافته بود. میانگین سود بیمارستان به قیمت جاری و قیمت واقعی بطور معنادار افزایش یافته بود (۰۲۸/۰=P).کل درآمد جاری افزایش ولی درآمد واقعی کاهش یافته بود که معنادار نبودند. کل هزینه جاری و واقعی نیز کاهش یافته بود که فقط کاهش هزینه واقعی معنادار بود (۰۲۸/۰=P).
نتیجه‌گیری: همه‌گیری کووید-۱۹ تأثیر معناداری بر شاخص‌های مالی و عملکردی بیمارستان داشت. لازم است مدیران بیمارستان‌ها پس از تحلیل وضعیت بیمارستان، ضمن تدوین و طراحی برنامه‌ی مقابلـه بـا بحران‌های مشابه، الگـوی مناسـبی بـرای توسعه خدمات و پایداری منابع در حین بحران داشته باشند.

رجبعلی درودی، عبدالرضا موسوی، امید امامی، علی اکبری‌ساری، امین محمدی،
دوره ۵، شماره ۴ - ( ۱۰-۱۴۰۱ )
چکیده

در دهه های اخیر، به دنبال افزایش مخارج سلامت و محدودیت منابع، استفاده از نتایج مطالعات ارزشیابی اقتصادی برای اولویت‌بندی مراقبت‌های سلامت و تخصیص منابع در اکثر کشورها حتی کشورهای با درآمد بالا توسعه یافته است. مطالعات ارزشیابی اقتصادی به سیاستگذاران و تصمیم گیران نظام سلامت از جمله پزشکان، این امکان را می‌دهد تا از طریق مقایسه هزینه‌ها و پیامدهای مداخلات درمانی مختلف به‌صورت علمی و نظام‌مند، مناسب‌ترین مداخله را انتخاب کنند. در کشور ایران استفاده از نتایج مطالعات ارزشیابی اقتصادی برای تصمیم گیری در خصوص ورود داروهای جدید به کشور و همچنین پوشش بیمه مداخلات درمانی، نزدیک به یک دهه قبل آغاز شده است. با این حال هنوز بسیاری از محققان و متخصصان بالینی در مورد انواع مطالعات ارزشیابی اقتصادی و اصول انجام این مطالعات اطلاعات کافی ندارند. در این مقاله ابتدا ضمن تعریف مطالعات ارزشیابی اقتصادی، وجه تمایز این مطالعات با سایر مطالعات در بخش سلامت بیان شده است. سپس انواع اصلی مطالعات ارزشیابی اقتصادی شامل هزینه_اثربخشی، هزینه_مطلوبیت و هزینه_منفعت تشریح و تفاوت این روش ها با یکدیگر بیان شده است. در پایان نیز اصول کلی انجام مطالعات ارزشیابی اقتصادی در بخش سلامت توضیح داده شده است. آشنایی با این اصول و رعایت آنها توسط محققین ضمن اینکه باعث ارتقای کیفیت مطالعات ارزشیابی اقتصادی شده، این امکان را برای سیاستگذاران و تصمیم گیران  نظام سلامت فراهم می کند که بتوانند نتایج این مطالعات را با یکدیگر مقایسه کرده و از یافته های آن ها برای تصمیم گیری در خصوص تخصیص منابع بین مداخلات درمانی مختلف استفاده کنند.   
 
رحیم رادمهر، یوسف محمدی مقدم، مرضیه محمدی، حسن سلطانی،
دوره ۶، شماره ۳ - ( پاییز ۱۴۰۲ )
چکیده

مقدمه: مدیریت منابع انسانی الکترونیک دربرگیرنده ابزارهای الکترونیکی است که مدیران منابع انسانی را قادر می‌سازد تا قرآیند و اطلاعات منابع انسانی را مدیریت نمایند و همچنین برای ذی‌نفعان نیز این امکان را فراهم می‌آورد تا از طریق اینترنت به اطلاعات و وظایف خاص منابع انسانی دسترسی داشته باشند. لذا این پژوهش با هدف شناسایی عوامل مؤثر بر مدیریت منابع انسانی الکترونیک در سازمان بیمه سلامت ایران با استفاده از رویکرد دلفی فازی انجام پذیرفت.
روش بررسی: پژوهش حاضر که در سال ۱۴۰۲ انجام پذیرفته است، دارای رویکردی آمیخته و در پارادایم استقرایی است. جامعه آماری پژوهش در بخش کیفی و کمی، خبرگان دانشگاهی و مدیران (ارشد) سازمان بیمه سلامت در استان تهران می‌­باشند که با استفاده از روش نمونه­‌گیری هدفمند، ۳۰ نفر از آنها، براساس اصل اشباع نظری به‌عنوان اعضای نمونه انتخاب شده‌­اند. ابزار گردآوری داده‌­ها در بخش کیفی پژوهش مصاحبه نیمه ساختاریافته و در بخش کمی، پرسشنامه دلفی فازی می­‌باشد. در این پژوهش، به­‌منظور تحلیل داده‌­ها در بخش کیفی از روش تحلیل محتوا و رویکرد کدگذاری با استفاده از نرم افزار MAXQDA و در بخش کمی از روش دلفی فازی استفاده شده است. روایی و پایایی مصاحبه، با استفاده از روایی محتوا و پایایی درون کدگذار میان کدگذار و روایی و پایایی پرسشنامه، بااستفاده از روایی محتوا و نرخ ناسازگاری تأیید شد.
یافته‌­­ها: نتایج بخش کیفی گویای شناسایی ۱۵ عامل به عنوان عوامل مؤثر بر مدیریت منابع انسانی الکترونیک در سازمان بیمه سلامت ایران می باشند. از طرفی نتایج بخش کمی با استفاده از رویکرد دلفی فازی نشان می دهد که معماری منابع انسانی، اصلاح ساختار و فرآیند، یکپارچه سازی فرآیندهای منابع انسانی، کاهش بروکراسی اداری، وجود حمایت و پشتیبانی مالی و ایجاد فرهنگ مناسب به­‌عنوان مهمترین عوامل بر مؤثر مدیریت منابع انسانی الکترونیک در سازمان بیمه سلامت ایران می‌­باشند.
نتیجه‌­گیری: اعمال مدیریت منابع انسانی الکترونیک در شرایط متغیر کنونی، سازمان بیمه سلامت را بیش از پیش در تحقق اهداف و چابکی یاری می­‌رساند.

 

عفت محمدی، احد بختیاری، محمدمهدی ناصحی، محمد عفت‌پناه، مهدی رضایی، زهرا شاهعلی، امیرحسین تکیان، علیرضا اولیایی‌منش،
دوره ۷، شماره ۱ - ( بهار ۱۴۰۳ )
چکیده

مقدمه: بررسی عملکرد سازمان بیمه سلامت ایران با توجه به اهدافی که برای این سازمان در اسناد و قوانین بالادستی در نظر گرفته شده است، موضوع مهمی است که کمتر به آن پرداخته شده است. مطالعه حاضر به شناسایی شاخص‌های عملکردی سازمان بیمه سلامت ایران براساس تحلیل اسناد و قوانین مرتبط در راستای رصد برنامه­‌ها و سیاست­های کلان این سازمان پرداخته است.
روش بررسی: این مطالعه به صورت کیفی و مبتنی بر تحلیل محتوای اسناد، برنامه ها و فعالیت های اجرایی سیاست های مرتبط با نظارت بر عملکرد سازمان بیمه سلامت ایران، از سال تصویب قانون بیمه همگانی خدمات درمانی کشور (۱۳۷۳) تا سال ۱۴۰۲، در سال ۱۴۰۲ انجام شد. از روش اسکات برای بررسی اعتبار اسناد و از تحلیل محتوای کیفی و رویکرد جزء به کل برای تحلیل داده­‌ها بهره گرفته شد.
یافته‌ها: شاخص های شناسایی شده برگرفته از نه سیاست در ۱۱ موضوع و ۱۸۸ شاخص دسته بندی شدند: شاخص جمعیتی (۴.۶۵ درصد)، حساب‌های ملی سلامت (۷.۵۵ درصد)، جمعیت تحت پوشش (۱۴.۵۳ درصد)، خدمات سلامت تحت پوشش (۹.۸۸ درصد)، هزینه‌های تحت پوشش/ وضعیت مشارکت مالی (۶.۳۹ درصد)، منابع مالی سازمان (۱۱.۶۲ درصد)، مراکز طرف قرارداد (۵.۸۱ درصد)، روند هزینه‌ها. بار هزینه. بار مراجعه (۱۳.۳۷ درصد)، شاخص‌های نظارتی (۶.۳۹ درصد)، کارایی عملیاتی سازمان (۱۳.۳۷ درصد)، دسترسی به خدمات و پیامد سلامت (۶.۳۹ درصد).
نتیجه‌گیری: برای ارزیابی صحیح و جامع عملکرد سازمان بیمه سلامت ایران به گونه‌ای که افزایش شفافیت و اعتماد عمومی را برای این سازمان به همراه داشته باشد در نظر گرفتن شاخص‌های متعدد از جمله شاخص‌های جمعیتی و حساب‌های ملی سلامت، به گونه‌ای که کلیه ابعاد اجرایی و عملکردی یک سازمان بیه سلامت را پوشش دهد مورد نیاز می باشد.

رحیم رادمهر، یوسف محمدی‌مقدم، مرضیه محمدی، حسن سلطانی،
دوره ۷، شماره ۲ - ( تابستان ۱۴۰۳ )
چکیده

مقدمه: مدیریت منابع انسانی الکترونیک می‌تواند با قصد و اهداف مختلفی در سازمان پیاده شود. به‌عبارتی کاهش هزینه، استفاده بهینه از منابع انسانی و قابلیت بالا در تغییر و نوآوری می‌توانند نمونه‌ای از اهداف مدیریت منابع انسانی الکترونیک باشند. پژوهش حاضر با هدف تدوین سناریوهای مدیریت منابع انسانی الکترونیک در سازمان بیمه سلامت ایران انجام پذیرفت.
روش بررسی: پژوهش حاضر از نظر جهت‌گیری، کاربردی بوده که در زمره پژوهش‌های اکتشافی قرار می‌گیرد و روش‌شناسی آن ترکیبی است. جامعه آماری، شامل خبرگان دانشگاهی و مدیران سازمان بیمه سلامت در استان تهران می­‌باشد که با استفاده از روش نمونه­‌گیری هدفمند و بر اساس اصل کفایت نظری ۳۰ نفر از آنان به عنوان اعضای نمونه انتخاب شدند. در بخش کیفی شاخص‌های پژوهش از طریق مرور ادبیات و مصاحبه با خبرگان بدست آمد. در بخش کمی نیز به‌منظور اولویت‌بندی شاخص‌ها از پرسشنامه استفاده شد و نیز جهت تدوین سناریوها از شاخص اجماع، اهمیت و پراکندگی ضریب تغییرات بهره گرفته شد.
یافته‌­ها: یافته‌های این پژوهش در دوبخش کیفی و کمی ارائه شده‌است. بخش اول شامل شناسایی مولفه‌های کلیدی مدیریت منابع انسانی الکترونیک است و ۱۵ مولفه در این بخش تعیین شده که به ترتیب معماری منابع انسانی با شاخص اهمیت (۱۰۰) و شاخص اجماع (۰.۶۶) و اصلاح ساختار و فرآیند با شاخص اهمیت (۹۵) و شاخص اجماع (۰.۴۳) به‌عنوان دو مولفه اصلی و مبنای سناریوهای مدیریت منابع انسانی الکترونیک در سازمان بیمه سلامت ایران شناسایی شدند. همچنین بخش دوم نتایج نشان می‌دهد که سونامی تغییر (بیانگر امکان اصلاح ساختار و فرآیند و معماری منابع انسانی)، ابر بدون باران (اشاره به وضعیتی دارد که ساختار سازمان کارآمد اما منابع انسانی ناکارآمد میباشد)، آتشفشان خاموش (بیانگر حالتی است که ساختار و منابع سازمان ناکارآمد می‌باشند) و سرزمین در خطر خشکسالی (اشاره به شرایطی دارد که در آن ساختار سازمان ناکارآمد اما منابع انسانی سازمان کارآمد است)، سناریوهای مدیریت منابع انسانی الکترونیک در بیمه سلامت هستند.
نتیجه­‌گیری: نتایج نشان‌داد معماری منابع انسانی و اصلاح ساختار و فرآیند مهم‌ترین پیشران‌های مدیریت منابع انسانی الکترونیک و مبنای سناریوهای مدیریت منابع انسانی الکترونیک در سازمان بیمه سلامت ایران هستند. یکی از مهمترین راهکارهایی که می‌توان در جهت بهبود و بکارگیری معماری منابع انسانی بکار بست، تحلیل و تطابق شغلی است. همچنین در صورت لزوم، ساختار سازمانی میبایست اصلاح شود تا بهبود‌های لازم در فرآیندها و تصمیم‌گیری‌ها اعمال شود.

بهروز یاری، فاطمه احمدی، مجتبی مرادپور، رحمت‌اله محمدی‌پور،
دوره ۷، شماره ۳ - ( پاییز ۱۴۰۳ )
چکیده

مقدمه: سیستم اطلاعات مدیریت مالی نقشی حیاتی در تصمیم‌گیری مدیران سازمان‌ها ایفا می‌کند. این سیستم‌، داده‌ها و اطلاعات مربوط به سازمان را جمع‌آوری، سازماندهی و پردازش می‌کند و آن‌ها را به شکلی قابل استفاده در اختیار مدیران قرار می‌دهد. البته این سیستم ها برای اثربخشی مطلوب تاچار به حرکت به سوی یکپارچگی هستند.
روش بررسی: در این پژوهش از روش آمیخته (کیفی-کمی) برای گردآوری داده‌ها استفاده شد. در بخش کیفی پس از انجام مصاحبه با ۱۸ خبره و تحلیل داده‌های حاصل از مصاحبه، ۱۹ مؤلفه شناسایی و استخراج شد. سپس، در بخش کمی، برای مدلسازی از روش ترکیبی مدلسازی ساختاری تفسیری فازی بهره گرفته شد. داده‌های این بخش نیز با کمک ماتریس خودتعاملی گردآوری و سپس با کمک نرم‌افزار متلب مورد تحلیل قرار گرفت.
یافته‌ها: پس از تحلیل داده‌های حاصل مدلی چهار سطحی حاصل شد که مؤلفه به‌روزرسانی یکپارچه زیرسیستم‌ها تأثیرگذارترین مؤلفه و هشت مؤلفه سرعت گردش اطلاعات مالی، کاهش یا حذف بروکراسی مالی و ادرای، مدیریت هزینه‌ها، مدیریت زمان و اقدام، گزارش‌گیری مالی و مدیریتی پیشرفته، مدیریت رویه‌ها و فرآیندهای حسابداری، مدیریت نقدینگی و مدلسازی مالی تأثیرپذیرترین مؤلفه‌های مدل بودند.
نتیجه‌گیری: یکپارچگی سیستم‌های اطلاعات مدیریت مالی در سازمان بیمه سلامت تا حد زیادی به به‌روزرسانی یکپارچه زیرسیستم‌های وابسته نظیر: برنامه حسابرسی کامل، تعاملات مالی و عملیاتی سیستمی، سیستم حسابداری مالی پیشرفته، سیستم پشتیبان تصمیم‌گیری، تضمین امنیت داده‌ها و یکپارچگی داده‌های مالی بستگی دارد.


صفحه ۱ از ۱     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به نشریه بیمه سلامت ایران می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

Designed & Developed by : Yektaweb