۸۶ نتیجه برای محمد
عزتاله گلعلیزاده، امیر پیروزیان، محمدرضا جباری،
دوره ۱، شماره ۱ - ( ۴-۱۳۹۷ )
چکیده
تنوع روزافزون خدمات حوزه سلامت که معمولاً هزینههای زیادی را در بردارند و ناتوانی دولتها در تأمین مالی شهروندان در همه عرصههای درمانی، نیاز به حضور و توسعه بیمههای مکمل خصوصی در بازار سلامت را به وضوح نشان میدهد. بیمههای مکمل درمان خصوصی معمولاً به صورت گروهی، اختیاری و قابل تمدید تا پایان عمر ارائه میشوند. هدف از انجام این مطالعه ارائه راهکارهایی جهت افزایش کیفیت خدمات بیمههای مکمل درمان و کاهش وابستگی به دولت بوده است.
عملکرد بیمه مکمل درمان خصوصی سهم دوم از بازار بیمه غیردولتی و با رشد ۶/۳۴ درصد رتبه دوم بیشترین نرخ رشد را در سال ۱۳۹۴ به خود اختصاص داده است. ضریب خسارت در این بخش با ۱/۸۶ درصد نیز حاکی از سوددهی آن در سال ۱۳۹۴ است. با مرور الگوها و مدلهای ارائه شده در مطالعات به منظور ارتقای سطح سلامت و بیمه مکمل درمان راهکارهایی در ۲۰ بند ارائه شد.
بر اساس این مطالعه ارائه بستههای بیمهای متنوع با در نظر گرفتن شرایط سنی، جنسی، وضعیت سلامت افراد، وضعیت جغرافیایی، سطح سواد، سطح درآمد، وضعیت اشتغال و ... پیشنهاد میشود.
محمد دریجانی،
دوره ۱، شماره ۱ - ( ۴-۱۳۹۷ )
چکیده
مقدمه: بیماری عروق کرونر به عنوان یک بیماری غیرواگیردار علت اصلی مرگومیر در سراسر دنیا محسوب میشود. استفاده از روشهای تهاجمی همچون آنژیوگرافی برای تشخیص بیماران عروق کرونر با توجه به هزینهبر بودن این روش و وجود عوارض آن به بالاترین میزان خود رسیده است و از سوی دیگر روشی غیرتهاجمی همچون اکوکاردیوگرافی با هزینه و عوارض کمتر قرار دارد.
روش بررسی: این مطالعه توصیفی بصورت مقطعی گذشتهنگر و در شش ماهه دوم سال ۱۳۹۴ و در بیمارستانهای منتخب شهر یزد اجرا شده است. کلیه پروندهها بیماران بستری که آنژیوگرافی و اکوکاردیوگرافی برای آنها انجام شده جمعآوری و در مجموع ۱۸۰۱ پرونده جهت بررسی وارد مطالعه حاضر شد.
یافتهها: با بررسی پرونده بیماران، نتیجه اکوکاردیوگرافی در ۳۸ درصد از بیماران، نتیجه تست ورزش در ۳۰ درصد از بیماران و نتیجه عمل آنژیوگرافی ۷۲ درصد از بیماران غیرنرمال بوده است.
نتیجهگیری: نتایج نشان داد که ۳۸ درصد نتایج اکوکاردیوگرافی و ۷۲ درصد نتایج آنژیوگرافی غیر نرمال بوده است. انجام تستهای غیرتهاجمی همچون اکوکاردیوگرافی و تست ورزش به دلیل تعداد کم موارد مثبت واقعی باعث اتلاف هزینه میشود و ممکن است به فرد مورد مطالعه از طریق ایجاد اضطراب، بیمار اطلاق گردد و این نتیجه بیشتر در زنان و افراد جوان قابل مشاهده بوده است.
علی شجاعی، سید مسعود شجری پورموسوی، محمد مهدی کیانی، رضا مرادی، ساناز تقی زاده، الناز کلانتری،
دوره ۱، شماره ۱ - ( ۴-۱۳۹۷ )
چکیده
مقدمه: برنامههای رفرم نظام سلامت با توجه به شرایطی که به وضعیت موجود هر کشور، طراحی و اجرا شدهاند چنانکه رفرمها به توجه به کمبود منابع در بخش سلامت و هزینهبر بودن این بخش برای دولتها اکنون ابزار ایجاد تغییرات مناسب و اصلاحات مورد نیازاند. مقایسه هزینههای بخش بستری در سالهای قبل و بعد از طرح تحول میتواند وضعیت خوبی از کارایی و نحوه هزینههای صرف شده ارایه کند. بدین منظور این مطالعه میکوشد با بررسی میانگین هزینه هر پرونده بستری بستری در سالهای قبل و بعد از برنامه تحول سلامت به مقایسه تأثیر این هزینهها در صندوقهای مختلف سازمان بیمه سلامت بپردازد.
روش بررسی: مطالعه حاضر یک مطالعه مقطعی گذشتهنگر میباشد که چارچوب جمعیت مورد پژوهش شامل تمامی تخت روزهای بیماران بستری بیمه سلامت در ۳۱ استان در ۵ سال اخیر از سال ۱۳۹۱ تا ۱۳۹۵ میباشد. در این مطالعه با استفاده از سرشماری از کلیه دادههای موجود در فیلد پایگاه داده به شکل منابع داده موجود استفاده شده است.
یافتهها: بیشترین میزان رشد هزینههای بستری بیمهشدگان در سال آغاز برنامه تحول به ترتیب به صندوق روستاییان (۸۸.۴ درصد)، کارکنان دولت (۷۵.۲ درصد)، خویشفرمایان (۷۳.۱۷ درصد) و سایر اقشار (۷۳.۱۰ درصد) اختصاص داشته است و صندوق خویشفرمایان که بیمهشدگان همگانی ناشی از برنامه تحول را پوشش میداده رتبه سوم رشد را داشته است هرچند میزان رشد در همه صندوقها بیشتر از ۷۳ درصد بوده است. در سال آغاز برنامه تحول نظام سلامت هزینههای بستری رشدی بالاتر از ۷۳ درصد برای سازمان بیمه سلامت ایران در همه صندوقها داشته است.
نتیجهگیری: میانگین کل هزینه بستری به ازای هر پرونده بستری در تمامی صندوقها روندی صعودی داشته و چنانچه یک بازنگری جدی در اجرای برنامه تحول سلامت نشود، سازمان بیمه سلامت با مشکلات مالی جدی روبرو خواهد شد. لذا میتوان با بازنگری در برنامه تحول نظام سلامت، به اجرای هرچه بهتر این برنامه و همچنین حصول اطمینان به بیمه سلامت در خصوص حفظ و پایداری منابع مالی شد.
عفت محمدی، ترانه یوسفینژادی، علی حسنزاده، مجتبی عطری، محمدرضا مبینیزاده، زهرا گودرزی، سارا محمدی، علیرضا اولیاییمنش،
دوره ۱، شماره ۳ - ( ۹-۱۳۹۷ )
چکیده
مقدمه: اجرای طرح تحول نظام سلامت تاکنون تأثیرات متعددی داشته است. بررسی و تحلیل این تأثیرات میتواند سیاستگذاران و برنامه ریزان را در جهت اصلاح و بهبود مستمر اهداف نهایی نظام سلامت یاری رساند. با توجه به اینکه یکی از تأثیرپذیرترین عملکردهای نظام سلامت از طرح تحول، بعد تأمین مالی هست، مطالعه حاضر به بررسی تأثیر اجرای این طرح بر بیمههای تکمیلی سلامت، بهعنوان بخشی از تأمینکنندگان مالی در نظام سلامت کشور، پرداخته است.
روش بررسی: مقاله حاضر، مطالعهای توصیفی هست که با بهرهگیری از دادههای ثانویه انجامشده است. جهت گردآوری دادهها از سامانههای اطلاعاتی سازمانهای بیمه سلامت و سالنامه آماری بیمه مرکزی کشور استفاده شد. تحلیل دادهها، با استفاده از نرمافزار، Excel وSpss صورت گرفت. جهت تحلیل و گزارش این دادهها از آمار توصیفی و آزمونهای تحلیل استفاده شد.
یافتهها: بررسی تأثیر طرح تحول بر سهم تأمینکنندگان مالی نظام سلامت نشان داده است، در تأمین مالی بخش خصوصی، بیشترین سهم مربوط به سهم خانوار است و در طی دوره ۱۳۸۱ تا ۱۳۹۳ متوسط سهم خانوار از کل سهم بخش خصوصی ۸۶/۵ درصد بوده است. در طی دوره ۱۳۸۱-۱۳۹۳ سهم دولت داخلی به سهم بخش عمومی بهطور متوسط ۵۴ درصد بوده است. یافتههای مرتبط با بیمههای تکمیلی سلامت نشان میدهند که خالص خسارت روند صعودی کاهنده و میزان حق بیمه روند صعودی فزاینده داشته است.
نتیجهگیری: سهم خانوار در تأمین مالی هزینههای سلامت از اجرای طرح تحول، بعد سال ۱۳۹۳ و اجرای طرح تحول نظام سلامت کاهشیافته است، میانگین پرداخت از جیب مجموعاً در بخش دولتی و خصوصی بیش از ۱۰ درصد کاهش نیافته است. هدف ارتقای کیفیت و ایجاد رقابت در بخش دولتی با بخش خصوصی و افزایش انگیزه مردم به مراجعه به بخش دولتی با تغییر فراوانی که در سهم تأمین مالی کنندگان رخداده است تا حدود زیادی برآورده شده است. همچنین بهنظر میرسد که در بلندمدت، با تداوم اجرای طرح تحول نظام سلامت و عدماصلاح شیوه برخورداری بیمهشدگان تکمیلی از یارانه سلامت، درصد بالایی از منابع مالی بیمههای تکمیلی سلامت در بخش خصوصی مصرف شود، درحالیکه بهتر است با اتخاذ تدابیری ظرفیت استفاده از این منبع در بخش دولتی فراهم گردد.
ایروان مسعودیاصل، محمد بختیاری علیآباد، علی اخوانبهبهانی، مریم رهبریبناب،
دوره ۱، شماره ۴ - ( ۱۱-۱۳۹۷ )
چکیده
مقدمه: امروزه یکی از چالشهای پیشروی نظامهای سلامت افزایش روزافزون هزینهها است. هدف از مطالعه حاضر، بررسی روند هزینههای سلامت و همچنین سیاستهای اتخاذ شده به منظور مدیریت بهتر آن در ایران است.
روش بررسی: مطالعه توصیفی- تحلیلی حاضر در ۲ مرحله انجام شد: ۱- بررسی کلی روند هزینههای نظام سلامت کشور براساس اطلاعات حسابهای ملی سلامت. ۲- نظرات خبرگان و کارشناسان در رابطه با عوامل هزینهافزای سلامت در ایران و راهبردهای استفاده شده به منظور مدیریت بهتر این هزینهها در چند دهه اخیر، از طریق نمونهگیری ساده و در دسترس و مصاحبه نیمهساختاریافته شناسایی شد. برای تحلیل دادهها نیز از یک چارچوب ترکیبی قیاسی/استقرایی استفاده و در طول تحلیل یک چارچوب تماتیک تدوین شد. برای مدیریت و دستهبندی دادهها از نرمافزار NVivo استفاده گردید.
یافتهها: مخارج سلامت در ایران در طول سالهای گذشته افزایش یافته است و دورههای مختلف راهبردهای مختلفی برای مدیریت این هزینهها بکار گرفته شده است که گسترش مراقبتهای اولیه سلامت، گسترش پوشش بیمه، اجرای برنامه پزشک خانواده در شهرهای کوچک، روستا و عشایر از جمله مهمترین آنها میباشند.
نتیجهگیری: علیرغم اتخاذ برخی راهبردها برای کنترل هزینههای سلامت در ایران در دورههای مختلف، افزایش روزافزون هزینههای سلامت یک نگرانی به شمار میرود. بنابراین لازم است سیاستگذاران حوزه سلامت در راستای مدیریت بهتر هزینهها، همزمان با بهبود دسترسی، کیفیت خدمات و در نهایت رفاه بیماران گزینههای سیاستهای مناسب را تدوین و به اجرا در بیاورند.
محمدرضا رضائی، سعید دائی کریمزاده، مهدی فدائی، اکبر اعتباریان،
دوره ۱، شماره ۴ - ( ۱۱-۱۳۹۷ )
چکیده
مقدمه: سازمان بیمه سلامت ایران در جهت توسعه نظام بیمه سلامت کشور تشکیل شد. این سازمان اکنون با توجه به شرایط حال حاضر کشور و تحریمهای یکجانبه دچار کمبود منابع مالی و چالش در حوزه تأمین آن است. از اینرو لازم است با توجه به سیاستهای کلی ابلاغی در حوزه اقتصاد مقاومتی کشور، این سازمان اقدامات مناسبی در تأمین منابع مالی جهت تحت پوشش قراردادن بیمه درمان برای تمامی آحاد جمعیت کشور مطابق با قوانین جاری انجام دهد. هدف از این مطالعه ارائه الگو تأمین منابع مالی در سازمان بیمه سلامت، مبتنی بر اقتصاد مقاومتی است.
روش بررسی: این پژوهش از طریق روش داده بنیاد انجامشده است. روش گردآوری دادهها از طریق مطالعه اسناد بالادستی و مصاحبههای عمیق و باز با ۳۱ نفر از نخبگان آگاه از موضوع موردبحث است. روایی این پژوهش توسط مصاحبهشوندگان و اساتید متخصص مورد تأیید قرار گرفت. پایایی نیز با استفاده از روش مطالعه حسابرسی در فرآیند نتایج ۷۳ درصد را نشان میدهد. برای تحلیل دادهها از روش داده بنیاد و مقایسه تداومی در طی سه مرحله کدگذاری باز، محوری و انتخابی استفادهشده است.
یافتهها: بررسی دادههای کیفی نشان داد، عوامل متعددی در تأمین منابع مالی سازمان بیمه سلامت دخیل است و این موسسه نیازمند بازنگری اساسی در روشها و ساختارها است. در شرایط حال حاضر کشور و وجود تحریمها و کمبود منابع، این سازمان مطابق باسیاستهای ابلاغی اقتصاد مقاومتی نیازمند تغییر در هفت مؤلفه: مدیریت سازمانی، مدیریت مالی، پژوهش، تغییر ساختار، اصلاح فرهنگ و مکانیسمهای قانونی است.
نتیجهگیری: هماکنون، جمعیت تحت پوشش سازمان بیمه سلامت افزایش زیادی داشته است و بهرهمندی از خدمات سلامت وضعیت روبه رشدی دارد. لذا ارائه مدلی که بتوان در این سازمان موجب تغییر نگاه به تجاریسازی با تأکید بر درآمدزایی و تأمین منابع مالی بر اساس شرایط حاکم بر اقتصاد کشور گردد، امری ضروری است.
حسن عسکرزاده، محمدجعفر تارخ،
دوره ۱، شماره ۴ - ( ۱۱-۱۳۹۷ )
چکیده
مقدمه: سازمان بیمه سلامت، بخش مهمی از هزینههای درمان جامعه را پرداخت میکند. شرکتهای بیمه عمدتاً از افراد خبره برای رسیدگی به اسناد بهره میبرند که با توجه افزایش تعداد اسناد و محدودیت زمان و منابع انسانی، رسیدگی دقیق به اسناد تقریباً غیر ممکن است و از آن مهمتر بعضی از تخلفات از روی یک سند قابل شناسایی نیست، بلکه با تجمیع اسناد و تحلیلهای هوشمند مبتنی بر دادهکاوی قابل شناسایی است. کشف ارجاع منفعتطلبانه که در آن پزشک، بیمار را به داروخانه خاصی که در آن منافع دارد ارجاع میدهد، یکی از این موارد است.
روش بررسی: در این پژوهش با استفاده از دادههای بیمه سلامت استان تهران تا سال ۱۳۹۶ هجری خورشیدی انبارهداده تهیه شد و پس از حذف دادههای پرخطا، بر اساس روشهای شبکهکاوی نسبت به شناسایی ارجاعات غیرمتعارف در شبکه، فیلتر دادهها و وزندهی یالهای شبکه بر اساس نظر خبرگان اقدام شد. مدل فوق در محیط نرمافزار Knime پیادهسازی و لیستی از موارد مشکوک به بخش نظارت و رسیدگی ارایه گردید.
یافتهها: در این پژوهش بر اساس وزن تعاملات شناسایی شده در فرآیند شبکهکاوی بین پزشک و داروخانه و با استفاده از ابزار بصری ارایه شده در نرمافزار Knime تعداد ۷۳ پزشک که با ۲۶ داروخانه رابطه معناداری دارند شناسایی گردید.
نتیجهگیری: بازرسان سازمان بیمه سلامت میتوانند بر اساس الگوهای رسیدگی مبتنی بر شبکهکاوی و بصریسازی با صرف زمان و منابع انسانی کمتر، رسیدگی دقیق و موثرتری را صورت دهند.
فرزانه مفتون، بتول موسوی، محمدرضا سروش، کاظم محمد، مژگان شریفان، فاطمه نقیزاده موغاری،
دوره ۱، شماره ۴ - ( ۱۱-۱۳۹۷ )
چکیده
مقدمه: رضایتمندی از خدمات درمانی به دلیل سر و کار داشتن با سلامت افراد جامعه، از اصلیترین اهداف هر جامعه است. در ایران خدمات بهداشتی-درمانی سرپایی و بستری به ایثارگران و خانواده آنان، در قالب بیمه تکمیلی (بیمه ایران) ارائه شده است. در این پژوهش میزان رضایتمندی از میزان پرداخت از جیب در جامعه تحت پوشش بنیاد شهید و امور ایثارگران (افراد جانباز، خانواده جانباز و ایثارگران شاهد) در سال ۱۳۹۶ مورد بررسی قرار گرفته است.
روش بررسی: در این مطالعه مقطعی در خصوص رضایتسنجی جامعه ایثارگران تحت پوشش بیمه تکمیلی، از میان ۱۱۷۷ فرد مورد مطالعه که خدمات سلامت دریافت نموده بودند، در طی یکسال قبل از جمعآوری دادهها، ۶۲۲ نفر نیازمند سند دریافت هزینه از بیمه بودند که مقاله حاضر به بررسی وضعیت رضایت این گروه از گیرندگان خدمت میپردازد. جهت جمعآوری دادهها در این مطالعه، از پرسشنامه مطالعه مشابه در سال ۱۳۹۴ که توسط همین گروه تحقیق اجرا شده بود، استفاده شد که در این مطالعه ابعاد کیفیت خدمات نیز به آن افزوده شده است. دادهها از طریق نرم افزار SPSS ویرایش ۲۲ مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت و بررسی توصیفی و تحلیلی دادهها شامل آزمونهای کای دو و رگرسیون لوژستیک جهت بررسی عوامل موثر بر عدم رضایتمندی انجام شد.
یافتهها: از میان افرادی که از خدمات بیمه برای خدمت سرپایی استفاده کرده بودند، در طی یکسال گذشته ۵۲/۸ درصد برای دریافت خدمات بهداشتی درمانی پرداخت از جیب داشتند. در خصوص شاخصهای رضایتمندی گیرندگان خدمت از بیمه تکمیلی شامل رضایت از مدت زمان انتظار، ارائهدهندگان خدمت، فاصله مکانی محل دریافت خدمت و روند دریافت هزینه از بیمه، بیشترین رضایتمندی مربوط به رضایت از ارائهدهندگان خدمت با فراوانی ۶۹ درصد و کمترین رضایتمندی مربوط به زمان انتظار با فراوانی ۳۳ درصد بود. از دیدگاه جمعیت ایثارگران مورد مطالعه حاضر، مهمترین مشکل روند دریافت هزینه از بیمه، زمان طولانی بازپرداخت (با فراوانی ۴۳ درصد) و پس از آن عدم پرداخت یا پرداخت ناقص (با فراوانی ۲۸ درصد) بود. در خصوص عوامل مؤثر بر رضایتمندی گیرندگان خدمت، مدت انتظار و وضعیت دریافت هزینه عواملی بودند که در عدم رضایتمندی از روند دریافت هزینه، ارائهدهندگان خدمت و زمان انتظار مؤثر بودند بدین ترتیب که با افزایش مدت زمان انتظار و نیز دریافت نکردن هزینه، عدم رضایتمندی نیز افزایش یافته بود. در خصوص رضایت از فاصله مکانی محل دریافت خدمت، وجود بیماری زمینهای و وضعیت دریافت هزینه، عوامل مؤثر در عدم رضایتمندی بودند. به طوری که با وجود بیماری زمینهای در ایثارگر، عدم رضایتمندی از فاصله مکانی بیشتر شده بود و بعلاوه در موارد عدم دریافت هزینه نیز نارضایتی افزایش یافته بود.
نتیجهگیری: با توجه به نتایج، کاهش میزان موارد پرداخت از جیب از یک سو و از سوی دیگر برطرف نمودن موانع رضایتمندی از روند دریافت هزینه توسط ایثارگرانی که پرداخت از جیب داشتهاند، اهمیت بسزایی دارد. کاهش مدت زمان انتظار و افزایش مواردی که بازپرداخت هزینه را داشته باشند باعث افزایش رضایتمندی خواهد شد. مهمترین مشکل در رضایتمندی از روند دریافت هزینه از بیمه، زمان طولانی باز پرداخت بوده است. پیشنهاد میشود مطالعات بعدی جهت ارزیابی و اعمال راهکارهای ارتقای روند دریافت هزینه انجام شوند.
سعید حیدری، مریم سیدنژاد، محمد مرادیجو،
دوره ۱، شماره ۴ - ( ۱۱-۱۳۹۷ )
چکیده
مقدمه: طراحی بسته مزایا ابزار کلیدی برای هدایت سیستمهای سلامت به سمت پوشش همگانی خدمات سلامت است. تصمیمگیری در مورد اولویتبندی خدمات، اطلاعات مربوط به هزینه-اثربخشی، تأثیر حفاظت مالی و عدالت در دسترسی به خدمات را در بر میگیرد. بدین منظور میتوان از ارزیابی های فناوری سلامت (HTA) که دارای پشتوانه قانونی و پروتکلهای استفاده از شواهد است، استفاده نمود. بنابراین این مطالعه با هدف تعیین نقش ارزیابی فناوری سلامت در طراحی بسته مزایا انجام گرفت.
روش بررسی: این مطالعه مروری به جمعآوری و تحلیل محتوا شواهد موجود پرداخته است. جستجو برای شناسایی مطالعات مرتبط در پایگاه دادههای الکترونیک (Cochrane Library, Scopus, PubMed, Trip, Google Scholar) بدون محدودیت زمانی و تا آگوست سال ۲۰۱۸ با کلید واژههای مناسب و استراتژی مخصوص هر یک از پایگاههای دادهای انجام گرفت.
یافتهها: به طور کلی از میان ۱۳۲ مقاله جستجو شده با توجه به معیارهای ورود و خروج تنها ۲ مطالعه انتخاب شد. این دو مطالعه تجربه کشورهای تایلند و هلند در زمینه نقش و کاربرد ارزیابی فناوری سلامت در تعیین بسته مزایا را بیان میکنند. مطالعه تایلند سلسله مراتب و توالی چگونگی تعیین تا انتخاب خدمات جهت قرارگیری در بسته مزایا را شرح میدهد و در مطالعه هلند بیشتر به سطوح سیاستی و اجرایی و نیز زیرساختهای لازم در استقرار نظام ارزیابی فناوری سلامت جهت تعیین بسته مزایا اشاره دارد.
نتیجهگیری: با توجه به پیشرفت فناوریها (دارو، تجهیزات، آزمایشهای تشخیص)، رشد هزینهها و کمبود منابع نظام سلامت، پیشنهاد میشود انتخاب بسته مزایا با تمرکز بر مطالعات ارزیابی فناوری سلامت صورت گیرد. HTA برای آگاهیدادن به تصمیمگیرندگان نظام سلامت در خصوص پوشش بسته مزایا مفید است زیرا باعث افزایش شفافیت، مشارکت و پاسخگویی در روند میشود. بر همین اساس مدل ۵ مرحلهای برای تعیین بسته مزایا توصیه میگردد.
محمدرضا رضائی، سعید دائی کریم زاده، مهدی فدائی، اکبر اعتباریان، حمید بهرامی،
دوره ۲، شماره ۱ - ( ۳-۱۳۹۸ )
چکیده
مقدمه: برنامه پزشک خانواده و نظام ارجاع بیمه درمانی روستائیان و عشایر ایرانی در سال ۱۳۸۴ با تصویب در مجلس شورای اسلامی در سازمان بیمه خدمات درمانی وقت آغاز بکار نمود. جهت اجرای این برنامه توجه به منابع مالی و سایر زیرساختهای فیزیکی، قانونی، منابع انسانی اجتنابناپذیر است. این پژوهش به بررسی عوامل مؤثر در موفقیت این طرح ملی در حوزههای بیانشده با توجه به میزان سهولت و قابلیت در دسترس بودن و نقش آنها در موفقیت برنامه پزشک خانواده و نظام ارجاع بیمه درمانی روستائیان و عشایر ایرانی طی سال ۱۳۹۶ میپردازد.
روش بررسی: این مطالعه ابتدا بر اساس روش دلفی و با استفاده ازنظر متخصصین این حوزه که عبارتاند از: پزشکان شاغل در طرح روستایی، بازرسان و ناظران اجرای طرح بیمه سلامت و کارشناسان و مدیران استانهای خوزستان، اصفهان، لرستان، ایلام، کرمانشاه، چهارمحال و بختیاری و کهگیلویه و بویراحمد که بر اساس نمونهگیری هدفمند و زنجیرهای انتخابشدهاند، به احصاء متغیرهای دخیل در زیرساخت فیزیکی، قانونی، نیروی انسانی و تأمین منابع مالی میپردازد. سپس از طریق آزمون تی استیودنت به مقایسه جوابیهها با جداول استاندارد اقدام میگردد.
یافتهها: درنهایت مشخص گردید در تأمین منابع مالی، زیرساختهای فیزیکی، قانونی و نیروی انسانی پس از گذشت چند سال از شروع طرح، شاخصهای همچون، تخصیص بهموقع منابع مالی و تأمین بسته خدمتی، تعیین سرانه واقعی و پرداخت خدمات بهصورت سرانهای، تصویب قانون نظام ارجاع و قوانین بالادستی، پرداخت فرانشیز در سطوح ۲ و ۳ به همراه تعداد نیروی متخصص در روستاها، توزیع مناسب آنها بر اساس تراکم جمعیتی در کنار گسترش مراکز درمانی بر اساس این تراکم، آموزش مناسب و عقد قراردادهای بلندمدت، موجب ایجاد احساس سودمندی و سهولت استفاده از خدمات نزد بیمهشدگان میگردد که با تغییر نگرش به طرح پزشک خانواده و موفقیت اجرای این طرح، رابطه معنیداری وجود دارد.
نتیجهگیری: پس از گذشت چند سال از اجرای برنامه پزشک خانواده روستایی، این طرح به لحاظ تامین منابع مالی و سایر زیرساختها عملکرد نسبتاً خوبی دارد، ولی هنوز نظام ارجاع بهدرستی اجرا نمیشود و پسخوراندها از پزشکان متخصص به پزشکان خانواده ارسال نمیگردد.
مریم سیدنژاد، محمد مرادیجو،
دوره ۲، شماره ۲ - ( ۶-۱۳۹۸ )
چکیده
تحلیل هزینه اثربخشی گسترش یافته (Extended Cost-Effectiveness Analysis (ECEA)) اساساً بر پایه تحلیل هزینه اثربخشی (Cost-Effectiveness Analysis) بنا شده و روشهای کمی برای ارزیابی سیاستهای سلامت ارائه میدهد. در حقیقت سیاستهای عمومی، چه سیاستهای سلامت چه بینبخشی و ابزارهای سیاستگذاری تأثیر بر سلامت جامعه را بررسی میکند. ECEA پیامدهای سلامتی و مالی سیاستها، از جمله حفاظت مالی و نتایج تفکیک شده هر یک از دهکهای درآمدی را ارزیابی میکند (۱).
در ECEA تأثیر سیاستها روی چهار بعد برآورد میشود: ۱) مقدار افزایش سطح سلامت ، ۲) هزینههای پرداخت از جیب (OOP) خانوارها، ۳) حفاظت از ریسک مالی ارائه شده و ۴) توزیع پیامدها بر اساس وضعیت اقتصادی-اجتماعی یا موقعیت جغرافیایی (۲, ۳). مطابق شکل ۱ سیاستگذاران میتوانند با در نظر گرفتن این ابعاد در فرآیند تصمیمگیری، سیاستها / مداخلات مختلف را با یکدیگر مقایسه کنند (۴).
علی ایوبیان، امیر اشکان نصیری پور، سیدجمال الدین طبیبی، محمدکریم بهادری،
دوره ۲، شماره ۲ - ( ۶-۱۳۹۸ )
چکیده
مقدمه: تصمیمگیری مبتنی بر شواهد بهعنوان یکی از اجزای مهم نظام سلامت نقش مهمی ایفا مینماید. تصمیمگیری بر اساس نتایج قابل پیگیری و اطلاعات واقعی صورت میگیرد و طبیعتاً دستیابی به خروجی مورد نظر سهلتر خواهد شد. لذا این پژوهش با هدف شناسایی و اولویتبندی تصمیمگیری مبتنی بر شواهد در سیاستگذاری سلامت صورت پذیرفت.
روش بررسی: پژوهش حاضر از نوع مقطعی و توصیفی ـ تحلیلی میباشد که در سال ۱۳۹۸ صورت پذیرفت. جامعه پژوهش شامل خبرگان در سیستم نظام سلامت ایران بودند که ۲۰ نفر با استفاده از نمونهگیری هدفمند بهعنوان نمونههای این پژوهش انتخاب شدند. ابزار گردآوری دادهها، پرسشنامه مقایسات زوجی بود. دادهها با استفاده از نرمافزار Expert Choice ویرایش ۱۱ تحلیل شدند.
یافتهها: بر اساس یافتههای این مطالعه عوامل خارجی، فاکتور "دادهها و مدلهای مبتنی بر شواهد" با وزن ۰/۶۴۹ بیشترین وزن را دارا هستند. همچنین در عوامل داخلی، فاکتور "فناوری اطلاعات و IT" با وزن ۰/۴۱۵ بیشترین وزن را دارا هستند. در کل "دادهها و مدلهای مبتنی بر شواهد" و "فناوری اطلاعات و IT" بیشترین وزن و "ارتباطات" و "اعتماد" به ترتیب ۰/۰۱۵ و ۰/۰۱۳ کمترین وزن را در بین تمای فاکتورهای بدست آمده از روشهای تصمیمگیری مبتنی بر شواهد در حوزه مدیریت سلامت را دارا هستند.
نتیجهگیری: نتایج مطالعه حاضر نشان داد که در مجموع ۱۰ سازه در تصمیمگیری مبتنی بر شواهد در نظام سلامت ایران تأثیرگذار است. لذا مدیران و سیاستگذاران میتوانند بهترین شواهد را شناسایی و بهترین تصمیمات را در یک فرآیند تصمیمگیری مبتنی بر شواهد اتخاذ نمایند.
مسعود فردوسی، محمدامین دانشور،
دوره ۲، شماره ۲ - ( ۶-۱۳۹۸ )
چکیده
مقدمه: تلاش برای محدود کردن هزینههای بیمارستانی یکی از بزرگترین چالشهای امروز نظام سلامت ایران است. در این مطالعه تلاش شد از منظر نظام سلامت، عوامل کلیدی تأثیرگذار بر هزینههای بیمارستانی و رویکردهای کنترل هزینههای بیمارستانی شناسایی و راهکارهای کنترل هزینه متناسب اولویتبندی شوند.
روش بررسی: مطالعه حاضر، در سه مرحله انجام شد. در مرحله اول با مطالعات کتابخانهای و بسط فرمول هزینه کل برای یک بیمارستان از منظر نظام سلامت، عوامل کلیدی مؤثر بر هزینههای بیمارستان شناسایی شد. در مرحله دوم، رویکردهای کنترل هزینه، بستههای مداخلهای و معیارهای اولویتبندی آنها در یک پانل تخصصی با حضور ۴ تن از استادان دانشکده مدیریت و اطلاعرسانی پزشکی شناسایی شدند. در مرحله سوم ماتریس امتیازدهی راهکارهای کنترل هزینه توسط ۲۱ نفر از مدیران ارشد بیمارستانها تکمیل و اولویتبندی شدند.
یافتهها: با بسط فرمول تابع هزینه کل، در بخش قیمت (P) سه عامل فناوری، بهرهوری، تورم و در بخش تعداد (Q)، سه عامل جمعیت تحت پوشش، میزان بهرهمندی و بیشبهری و اتلاف بهعنوان عوامل کلیدی شناسایی شدند. برای این شش عامل، ۱۷ مولفه شناسایی شد که از این بین، ۹ مولفه قابل مداخله تشخیص داده شدند. سپس بر اساس نظر اعضای پانل تخصصی برای این مولفهها، ۱۰ بسته مداخلهای تعریف شد. این بستهها با پنج معیار «اثربخشی، تناسب، امکانپذیری، زمان بازدهی و بیدرد بودن» اولویتبندی شدند. در نهایت ۵ رویکرد «جلوگیری از مصرف غیر مقتضی خدمات»، «تولید خدمات بیمارستانی ارزانقیمت»، «کنترل هزینههای تختهای بستری»، «کنترل هزینههای دارو» و «کنترل هزینههای تجهیزات پزشکی سرمایهای» به ترتیب به عنوان مهمترین راهکارهای کنترل هزینه انتخاب شدند.
نتیجهگیری: با توجه به مشکلات عدیده نظام سلامت کشور در تأمین منابع مالی، توجه به رویکردهای کنترل هزینه از منظر نظام سلامت اهمیتی فوقالعاده دارد. این مطالعه نشان داد میتوان با شناسایی عوامل کلیدی ایجاد هزینه و رویکردهای کنترل هزینه، راهکارهای کنترل هزینه ویژهای را تدوین کرد که ضمن بی درد بودن نسبی، با سیاستهای بالادستی نیز هماهنگ باشند.
مسعود فردوسی، محمدرضا رضایتمند، مریم براتی،
دوره ۲، شماره ۳ - ( ۹-۱۳۹۸ )
چکیده
مقدمه: تعرفه گذاری صحیح خدمات سلامت، افزون بر افزایش انگیزه ارائهکنندگان خدمات سلامت برای ارائه خدمات اثربخش و کارآمد، از اتلاف منابع نیز میکاهد. این پژوهش با هدف شناسایی اتلاف منابع بیمارستانی (بعد از انجام بازنگری ارزش نسبی و تغییر در تعرفهها و ایجاد نظام کنترلی برای دریافت نکردن حقالزحمه افزون بر تعرفه های مصوب توسط پزشکان) و ارائه راهکار در سال ۱۳۹۷ در شهر اصفهان انجام شد.
روش بررسی: این مقاله از نوع کیفی و تحلیل محتواست. بهمنظور شناسایی اتلاف منابع بیمارستانی و راهکارهای کاهش هزینه، سایتهای Irandoc، Google Scholar، PubMed، SID و Magiran با کلیدواژههای اتلاف، تعرفه، هزینه و کاهش هزینه، طرح تحول سلامت جستجو و مقالات مرتبط استخراج شد. برای تأیید و دستهبندی اتلافها از تکنیک گروه اسمی و برای تأیید راهکارها از بحث گروهی متمرکز با مشارکت ۳۳ نفر از مدیران و کارشناسان ارشد بیمارستانها، بیمهها و اساتید دانشگاه علوم پزشکی اصفهان استفاده شد.
یافته ها: مهمترین نقاط اتلاف شناسایی شده در حوزه تعرفه خدمات تشخیصی و درمانی شامل نابسامانی در سطوح درآمدی برخی متخصصان، متعادل نبودن درآمد گروههای مختلف تخصصی، متعادل نبودن درآمد پزشکان و سایر کارکنان درمانی و تقاضای القایی بود که موجب اتلاف منابع مالی طرح تحول میشد و مهمترین راهکارهای کاهش اتلاف شامل بازنگری تعرفه، بازآرایی ساختارهای مالی بخش سلامت و تقویت قیمتگذاری دقیق، مبارزه با تقاضای القایی، ترویج پزشک خانواده و نظام ارجاع و کشف سوءاستفاده و تخلف بود.
نتیجهگیری: طرح تحول و هر طرح اصلاحی دیگری در نظام سلامت، هزینههایی به همراه خواهد داشت که اگر اتلاف منابع حاصله شناسایی و کنترل نشود، موفقیت طرح به مخاطره میافتد.
سیده فاطمه سقاء ابوالفضل، سارا امامقلی پور، مهدی یاسری، محمد عرب،
دوره ۲، شماره ۳ - ( ۹-۱۳۹۸ )
چکیده
مقدمه: در راستای تحقق پوشش همگانی سلامت، یکی از گروه های مورد توجه، پناهندگان هستند که برای این جمعیت، بیمه پایه سلامت اجرا شده است. هدف این مطالعه، مقایسه سهم هزینه دارو، جراحی، آزمایشگاه و سایر خدمات پاراکلینیکی، تصویربرداری و نیز سهم منابع تأمین کننده هزینه های بستری و بار مراجعات پناهندگان در ۲ سال قبل و بعد از بیمه پایه سلامت است.
روش بررسی: مطالعه حاضر توصیفی-تحلیلی و از نوع کاربردی است. محیط پژوهش، بیمارستان های دانشگاهی استان تهران و جامعه آماری، پرونده های بستری پناهندگان در ۲ سال قبل و بعد از اجرای بیمه بود. نمونه گیری خوشه ای در ۲مرحله انجام شد. ابتدا از ۵۵ بیمارستان دانشگاهی استان، ۱۵ بیمارستان و سپس ۱۵۷۵ نمونه در هر دوره، به طور تصادفی انتخاب و اطلاعات با SPSS ویرایش ۲۱ تحلیل شد.
یافته ها: با بیمه پایه سلامت، میانگین سهم پناهندگان از هزینه های بستری ۵/۱۳ درصد (۰۰۱/۰>P)، سهم بیمه تکمیلی از هزینه های بستری پناهندگان ۰۴/۰درصد (۰۰۱/۰>P)، سهم تخفیفات بیمارستانی ۹۹/۹ درصد (۰۰۱/۰>P) کاهش و بار مراجعات ۵۲ درصد (۰۰۱/۰>P) افزایش یافت. میانگین سهم هزینه دارو، جراحی با ۰۰۲/۰=P و ۰۰۱/۰>P کاهش و تصویربرداری با ۰۰۱/۰>P افزایش داشت. سهم آزمایشگاه و سایر خدمات پاراکلینیک تفاوت معناداری نشان نداد.
نتیجه گیری: بیمه پایه سلامت باعث کاهش سهم بیمار و تخفیفات بیمارستانی از هزینه های بستری و افزایش بار مراجعات پناهندگان شد، اما با توجه به پوشش جمعیتی پایین، بازنگری آن در ابعاد پوشش همگانی سلامت و به ویژه پوشش جمعیتی، ضروری به نظر می رسد.
محمدرضا روح اللهی، شهرام توفیقی،
دوره ۲، شماره ۳ - ( ۹-۱۳۹۸ )
چکیده
محمدرضا رضائی، سعید دائی کریم زاده، مهدی فدائی، اکبر اعتباریان،
دوره ۲، شماره ۴ - ( ۱۰-۱۳۹۸ )
چکیده
مقدمه: سازمان بیمه سلامت بهعنوان یکی از بزرگترین سازمانهای فعال در حوزه بیمه درمان ایران است که به دلیل شرایط اقتصادی حاکم بر کشور، ازجمله فشارهای اقتصادی ناشی از تحریمها و روند پیر شدن جامعه، نیاز به درآمدزایی برای برابری منابع با مصارف خود دارد. این سازمان باید اقدامات مناسبی در راستای تأمین منابع مالی به منظور تحت پوشش قرار دادن بیمه درمان برای تمامی آحاد جمعیت کشور، مطابق با قوانین جاری انجام دهد. هدف از این مطالعه ارائه شیوههای نوین درآمدزایی در سازمان بیمه سلامت ایرانیان است.
روش بررسی: در این پژوهش ابتدا براساس روش داده بنیاد و با استفاده از نظر متخصصان این حوزه نسبت به استخراج شیوههای نوین درآمدزایی اقدام شد. با توجه به کمبود متخصصان تأمین مالی در حوزه بیمه درمان، جامعه آماری پژوهش شامل ۲۱ نفر از خبرگان دانشگاهی و دستگاههای اجرای در حوزه اقتصاد سلامت و بیمه درمان انتخاب شدند. در نهایت با فرآیند سلسلهمراتب تحلیلی، عوامل شناسایی شده مورد تحلیل و رتبه بندی قرار گرفت.
یافتهها: از میان ۹ مؤلفه اصلی در تأمین درآمد سازمان بیمه سلامت که مورد مقایسه براساس گزینههای سرعت جذب، میزان یا حجم درآمد، پایداری و درونزایی درآمد قرار گرفت، با توجه به ماتریس زوجی بهدستآمده مشخص شد درآمدزایی از افراد با وزن ۰.۳۱۴ در رتبه نخست اهمیت، درآمدزایی داخلی سازمان با وزن ۰.۲۶۴ در رتبه ۲، کسب درآمد از شرکتهای زیرمجموعه با وزن ۰.۲۲۱ در رتبه ۳، انجام فعالیتهای تجاری و غیر بیمهای با وزن ۰.۲۰۹ در رتبه ۴، درآمدزایی ناشی از آموزش و انتقال تجربیات با وزن ۰.۱۹۹ در رتبه ۵، تأمین منابع مالی از سازمانهای دیگر با وزن ۰.۱۸۸ در رتبه ۶، وجوه دریافتی از دولت بهعنوان درآمد با وزن ۰.۱۷۶ در رتبه ۷ و کمکهای مردمی و سایر اقدامات درآمدزا با اوزان ۰.۱۶۵ و ۰.۱۶۳ در ترتیب اهمیت آخر است. در معیار درآمدزایی فردی مشخص شد، اهمیت اخذ هزینه مستقیم از گیرندگان خدمت نسبت به گزینههای فروش بیمهنامههای متنوع، ورود به عرصه بیمه مکمل و فروش خدمات به مخاطبان منطقهای بسیار فراتر است.
نتیجهگیری: نتایج نشان داد بار اصلی هزینههای بیمه درمان باید برعهده بیمهشدگان باشد. دولت و سازمانهای ذیربط قادر به ادامه تأمین مالی در سازمان بیمه سلامت نیستند. نتایج این پژوهش با آنچه سایر محققان مطرح میسازند، مقداری متفاوت است و از نظر خبرگان، تأمین مالی در سازمان بیمه سلامت باید متمرکز بر دریافتکنندگان خدمت باشد. در همین راستا سازمان بیمه سلامت ایران می تواند برای جلوگیری از فشار مضاعف به بیمه شدگان، از سایر اقدامات متنوع دیگر که اهمیتی برابر با اخذ هزینه مستقیم از گیرندگان خدمت دارد، استفاده کند. این راهکارها را می توان در گزینههای فروش بیمهنامههای متنوع، ورود به عرصه بیمه مکمل و فروش خدمات به مخاطبان منطقهای به عنوان یک نهاد بیمه ای و سرمایه گذاری مشاهد کرد.
محمد مسکرپور امیری، پریسا مهدی زاده،
دوره ۲، شماره ۴ - ( ۱۰-۱۳۹۸ )
چکیده
مقدمه: بررسی اثر متغیرهای کلان اقتصادی بر متغیرهای سطح سلامت می تواند علاوه بر آگاهی سیاست گذاران نظام سلامت از میزان تأثیر متغیرهای اقتصادی بر سطح سلامت، امکان پیش بینی اثر نوسانات اقتصادی را بر سطح سلامت فراهم کند. هدف از مطالعه حاضر، تحلیل روند متغیرهای اصلی اقتصاد کلان ایران و بررسی تأثیر آنها بر شاخص های سلامت بود.
روش بررسی: پژوهش حاضر یک مطالعه توصیفی تحلیلی بود. در این مطالعه به منظور شناسایی تأثیر نوسانات اقتصادی بر سلامت عمومی، روند ۴ دهه تغییرات (۱۳۵۰-۱۳۹۰) در شاخص های کلان اقتصادی و شاخص های سلامت عمومی مورد بررسی قرار گرفت. شاخص های سلامت از بانک جهانی و شاخص های مرتبط با اقتصاد کلان از بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران و مرکز آمار ایران جمع آوری شد. برای شناسایی ارتباط بین متغیرها از برازش مدل رگرسیونی الگوی خودتوضیح برداری (VAR model) و آزمون علّیت گرنجر (Granger causality test) استفاده شد. تخمین مدل های رگرسیونی و آزمون های آماری مرتبط با استفاده از نرم افزار اقتصادسنجی eviews ۷ انجام شد.
یافته ها: رشد درآمد سرانه، نابرابری درآمد، و نرخ بیکاری، تأثیر آماری معناداری بر شاخص های امید به زندگی و مرگ و میر کودکان زیر ۵سال داشتند (P<۰.۰۵) و آزمون علّیت گرانجر نیز جهت تأثیر را تأیید می کرد. اختلالات نرخ ارز اگرچه تأثیر آماری معناداری بر امید به زندگی داشت(P<۰.۰۵)، اما اثر آن بر مرگ و میر کودکان زیر ۵ سال معنادار نبود (P>۰.۰۵). از میان متغیرهای کلان اقتصادی تأثیر متغیر نابرابری درآمدی بر شاخص های سلامت بیشتر از سایر متغیرها بود.
نتیجه گیری: از بین متغیرهای کلان اقتصادی، تأثیر نابرابری درآمدی بیشتر و طولانی مدت تر از سایر متغیرها بود و برهمین اساس دولت می تواند با اتخاذ سیاست های بازتوزیع درآمد، از طریق کاهش نابرابری درآمدی آثار سوء نوسانات اقتصادی را بر سطح سلامت جامعه کنترل کند.
مجید اکبری، خلیل علی محمدزاده، علی ماهر، سید مجتبی حسینی، محمدکریم بهادری،
دوره ۲، شماره ۴ - ( ۱۰-۱۳۹۸ )
چکیده
مقدمه: با توجه به اهمیت سلامت به عنوان سرمایه ای ارزشمند و دستیابی به پوشش همگانی سلامت، برخورداری از مزیت های بیمه های سلامت لازمه دستیابی به سلامت برای همه است و برهمین اساس شناسایی و تحلیل مزیت های تجمیع صندوق های بیمه های سلامت می تواند گامی موثر در این خصوص باشد. مطالعه حاضر با هدف تحلیل روابط سیستماتیک مزیت های یکپارچه سازی بیمه سلامت در ایران به انجام رسید.
روش بررسی: مطالعه توصیفی حاضر در دو مرحله شناسایی و تحلیل سیستماتیک مزیت های یکپارچه سازی بیمه سلامت در ایران روی ۶۸ نفر از خبرگان و متخصصان بیمه سلامت انجام گرفت. ابزار گردآوری اطلاعات در مرحله دلفی، پرسشنامه ای ۴۰ سوالی در طیف لیکرت و در مرحله تحلیل سیستماتیک، پرسشنامه مقایسات زوجی بود. تحلیل نتایج فاز دلفی با استفاده از نرم افزار SPSS و آزمون تی تک نمونه ای و وزن دهی مزیت ها با استفاده از تکنیک دیمتل فازی (FUZZY DEMATEL) و با بهرهگیری از نرم افزار MATLAB انجام گرفت.
یافتهها: در مجموع ۴۰ مزیت برای تجمیع بیمه سلامت در ایران شناسایی شد که با انجام فاز دلفی، ۲۹ مزیت مورد پذیرش قرار گرفت. نتایج حاصل از تحلیل روابط سیستماتیک نیز نشان داد مزیت تولیت با مختصات (۳۱/۱ و ۳۱/۱) به عنوان تأثیرگذارترین و مزیت فرایند های عملیاتی با مختصات (۹۵۹/۰- و ۹۵۹/۰) به عنوان تأثیرپذیرترین هستند.
نتیجهگیری: با توجه به اهمیت مزیت های تولیت و تأمین مالی و تأثیرگذاری آنها بر روی سایر مزیت ها، تمرکز بر تقویت این مزیت ها در راستای حرکت به سمت تجمیع صندوق های بیمه ای و فراهم سازی زیرساخت های آن، می تواند گام موثری در این خصوص باشد. همچنین دستیابی به مزیت های بسته پایه خدمتی، پوشش همگانی جمعیت، تأمین مالی و فرایندهای عملیاتی می تواند در قالب برنامه های میان مدت و بلندمدت محقق شود.
نرگس اسدی جنتی، خلیل علی محمدزاده، سید مجتبی حسینی، علی ماهر، محمدکریم بهادری،
دوره ۳، شماره ۱ - ( ۲-۱۳۹۹ )
چکیده
مقدمه: مشارکت خیرین در حوزه سلامت یکی از منابع تامین مالی در نظام سلامت است. با توجه به افزایش هزینههای نظام سلامت در سالهای اخیر و به تبع آن افزایش پرداخت از جیب مردم توجه به منابع مالی خیرین بیشتر شده است. در راستای حفظ و افزایش حمایت و مشارکت خیرین در حوزه سلامت، نیاز به شناسایی و رفع موانع و مشکلات پیشروی آنها جهت مشارکت کارا و اثربخش ضروری است.
روش بررسی: پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی، از لحاظ جمعآوری دادهها پژوهشی توصیفی پیمایشی و از نظر نوع داده پژوهشی کیفی است. دادههای مورد نیاز با مصاحبه نیمه ساختاریافته با ۴۱ نفر از خبرگان و خیرین حوزه سلامت و به روش نمونهگیری گلوله برفی جمعآوری گردید. جهت تحلیل دادهها از روش «تحلیل محتوای قراردادی» استفاده شد.
یافته ها: بررسی و طبقه بندی مصاحبهها نشان داد که مشارکت کارا و اثربخش خیرین در نظام سلامت شامل چهار تم اصلی ناکافی بودن ساز و کارهای قانونی، فقدان ارتباط صحیح و مستمر با خیر، مشکلات حوزه مدیریت و تخصیص بهینه منابع و آگاهی ناکافی خیر از اولویتها، نیازها و مشکلات نظام سلامت و ۱۸ زیرتم میباشد.
نتیجه گیری: میتوان با شناخت و رفع این مشکلات، منابع مالی و مشارکتهای خیرین را به سمت نیازهای نظام سلامت با حداکثر اثربخشی سوق داد. همچنین تقویت نهادها، ساختارها و فرآیندها، تدوین قوانین تسهیلگر، ارتباط صحیح و مدام با خیر و شناسایی اولویتها و نیازها و انتقال آنها به خیرین حوزه سلامت، مشارکت حداکثری خیرین را تسهیل و ترغیب مینماید.