امیرحسین تکیان، علیرضا اولیایی منش، عفت محمدی،
دوره ۵، شماره ۱ - ( ۱-۱۴۰۱ )
چکیده
مسعود پاکنیت راد، محمدباقر تاج الدین، کرم حبیب پورگتابی،
دوره ۵، شماره ۲ - ( ۵-۱۴۰۱ )
چکیده
مقدمه: پژوهش حاضر به دنبال طراحی مدل توانمندسازی بیمه شدگان بیمه سلامت است تا طی آن بیمه شدگان بتوانند به سطح قابل قبولی از توانمندی دست پیدا کنند. دلیل انتخاب این گروه از بیمه شدگان، جمعیت زیاد و قابل ملاحظه آنان در کشور است؛ به گونه ای که اکنون حدود ۵۰ درصد از جمعیت ایران را شامل میشوند.
روش بررسی: رویکرد روششناختی این پژوهش کیفی و از نوع نظریه مبنایی، فنون داده یابی مصاحبه عمیق و نیمه ساختاریافته است. برای دادهکاوی از روش کدگذاری نظری استفاده شد که دستیابی به مقولات اصلی و فرعی در راستای تنظیم مدل نظری مدنظر است. تعداد نمونه ۱۵ نفر از متخصصان و خبرگان حوزه بیمه سلامت است که به صورت هدفمند انتخاب شده اند.
یافته ها: نتایج پژوهش نشان می دهد که پدیده محوری توانمندی اجتماعمحور است که مبتنی بر شرایط علّی، شرایط زمینه ای، شرایط مداخلهکننده و راهبردها به دست آمده است. مهم ترین راهبردها حق دسترسی بیمه شدگان به خدمات و فرصت های بیمه ای است. در بحث از شرایط زمینه ای مؤلّفه های مهمی چون عاملیت، احساس برابری و شمول (ادغام) و ظرفیت سازی مورد تأکید است. همچنین یافته ها نشان می دهد مؤلفه هایی چون حفظ حقوق بیمه شدگان، منابع توانمندساز و کارآمد و کیفی بودن خدمات بیمه ای به عنوان شرایط علّی مورد توجه هستند.
نتیجهگیری: بنا بر یافته های پژوهش حاضر ۳ مقوله اصلی آموزش و اطلاعرسانی، مشارکت اجتماعی و حمایت اجتماعی به عنوان شرایط مداخله گر مطرح شده اند. تکمیل کننده زنجیره مدل پارادایمی پژوهش حاضر مبتنی بر روش نظریه داده بنیاد پیامدها هستند که توانمندسازی را در ۴ بخش عمده توانمندی اجتماعی، توانمندی فرهنگی، توانمندی اقتصادی و توانمندی روانی بیمه شدگان مورد واکاوی قرار داده است
احسان جهانبانی، امیرتیمور پاینده نجفآبادی، خالد معصومیفرد،
دوره ۵، شماره ۲ - ( ۵-۱۴۰۱ )
چکیده
مقدمه: افزایش هزینههای خدمات پزشکی و سالمند شدن جمعیت ایران، مشکلاتی را برای صنعت بیمه درمان به وجود آورده که این حوزه را به یکی از پرمخاطرهترین حوزهها تبدیل کرده است. در این شرایط یکی از اساسیترین نیازهای این حوزه، برازش مدلی مناسب به خسارتهای درمان است، بهطوریکه بیمهگر بتواند روند هزینههای درمان را بررسی کند، برآورد دقیقی از خسارتهای سال آینده داشته باشد و حق بیمه متناسب با آن را محاسبه کند.
روش بررسی: با مطالعه بنیادی تجربی، دادههای خسارت مربوط به بیمهنامههای درمان گروهی صادره از اواسط سال ۱۳۹۷ تا اواسط ۱۳۹۹ شرک بیمه دی جمعآوری شد و با استفاده از توزیعهای آمیخته، خسارتهای دندانپزشکی مدلبندی شد و با استفاده از روش باورمندی خسارت سال آینده پیشبینی شد.
یافتهها: باتوجه به ناهمگنی موجود در دادها، توزیع های آمیخته به دلیل انعطافپذیری بالا برازش مناسب تری خواهد داشت. افراد بیمه شده باتوجه به مشخصات آنها در ۲ دسته پرریسک و کمریسک تقسیم شدند و به هر یک از این دستهها یک توزیع برازش داده شده است. توزیع کلی خسارت ها را یک توزیع آمیخته از این توزیع ها در نظر گرفته که وزنهای آمیختگی این توزیع با استفاده از رگرسیون لجستیک برآورد شد.
نتیجهگیری: یکی از اساسیترین مسائل در انواع بیمهها، تعیین حق بیمه آنهاست. در این پژوهش با استفاده از نظریه باورمندی، برای هر یک از بیمه شدهها باتوجه به پارامتر ریسک آنها حق بیمه سال آینده محاسبه میشود. درواقع باورمندی، حق بیمه موجود را با خسارتهای گذشته ترکیب کرده و حق بیمه تعدیل شده را ارائه میدهد.
مژگان نظامزاده اژیه، شیرین نصرتنژاد، مریم معینی،
دوره ۵، شماره ۲ - ( ۵-۱۴۰۱ )
چکیده
مقدمه: آگاهی از بهرهمندی از خدمات سلامت و تعیینکنندههای آن برای برنامهریزیهای حوزه سلامت اهمیت دارد. در مدل رفتاری اندرسن، عوامل مستعدکننده، عوامل توانا کننده و عوامل مرتبط با نیاز، بهرهمندی از خدمات سلامت را تبیین میکنند. هدف این مطالعه شناسایی عوامل مرتبط با بهرهمندی از خدمات بستری در ایران بر اساس مدل مذکور است.
روش بررسی: پژوهش حاضر یک مطالعه تحلیل ثانویه است که براساس دادههای پیمایش ملی بهرهمندی از خدمات سلامت در سالهای ۱۳۸۷ و ۱۳۹۴ انجام شد. تعداد افراد نمونه در سال ۱۳۸۷، ۸۳۲۶ و در سال۱۳۹۴، ۵۶۸۴ نفر بود. از رگرسیون لاجیت برای بررسی عوامل مرتبط با بهرهمندی از خدمات سلامت استفاده شد.
یافته ها: بیماران زن (۰۱/۰> P؛۴۸/=OR)، بیماران با سن بالاتر (۰۵/۰>P؛۰۱/۱=OR)، بیمارانی که نیاز آنها توسط پزشک یا پرسنل درمانی تشخیص داده شده بود (۰۱/۰> P؛۹۸/۱=OR)، بیمارانی که سرپرست خانوارشان دارای تحصیلات بالاتر از دیپلم بود (۰۱/۰> P؛۶۵/۱=OR)، و ساکنان مناطق محروم کشور (۰۵/۰> P؛۴۲/۱=OR) با شانس بیشتری از خدمات بستری بهرهمند شدند. شانس بهرهمندی از خدمات بستری در سال ۱۳۹۴ نسبت به سال ۱۳۸۷، بیشتر بود (۰۱/۰> P؛۱۵/۲=OR).
نتیجهگیری: مدل رفتاری اندرسن میتواند چارچوب نظری مناسبی برای تبیین تعیینکنندههای بهرهمندی از خدمات بستری در ایران باشد. پیشنهاد میشود سه دسته عوامل تشکیلدهنده این مدل رفتاری، به طور پیوسته در سیاستگذاریهای مرتبط با بهرهمندی از خدمات بستری مورد توجه قرار گیرد.
مریم سالاری، سارا صباغیان طوسی، صدیقه رستاقی، پرستو گلپور، محمد وجدانی، سید مسعود ساداتی، محمدتقی شاکری،
دوره ۵، شماره ۲ - ( ۵-۱۴۰۱ )
چکیده
مقدمه: تحلیل اطلاعات مربوط به مرگ و میر یکی از ابزارهای مهم در سیاست گذاری سلامت برای هر کشوری است. مطالعه حاضر به منظور خوشه بندی افراد فوت شده در سال ۱۳۹۶ در منطقه تحت پوشش دانشگاه علوم پزشکی مشهد انجام شد.
روش بررسی: مطالعه تحلیلی و مقطعی بر روی تعداد ۲۱۸۳۸ مرگ گزارش شده در سال ۱۳۹۶ در جمعیت تحت پوشش دانشگاه علوم پزشکی مشهد که از سامانه نظام ثبت مرگ این دانشگاه استخراج شد، انجام شد. پس از پاک سازی داده ها و رفع نواقص موجود، افراد با دو الگوریتم PAM و CLARA براساس ۴ متغیر سن، جنس، علت مرگ و منطقه محل سکونت خوشهبندی شدند. تعداد بهینه خوشه ها و ارزیابی عملکرد خوشه بندی با استفاده از معیار میانگین سیلوئت حاصل شد.
یافته ها: براساس معیار سیلوئت، بیشترین تفاوت بین خوشه ها با تعداد ۵ خوشه مشاهده شد. در تمامی خوشه ها (به جز خوشه سوم) که شامل افراد بالای ۶۵ سال (۵/۶۴ درصد) بودند، به ترتیب بیماری های گردش خون (۴۳ درصد)، نئوپلاسم-ها (۱۷ درصد)، بیماری های تنفسی (۱۰ درصد) و بیماری های غدد دورن ریز، تغذیه ای و سوخت و ساز (۶ درصد) شایع-ترین علت مرگ و میر بودند. در خوشه سوم، مهم ترین علل مرگ و میر ناهنجاری های مادرزادی، تغییر شکل و شرایط خاص ناشی از ناهنجاری مادرزادی (۴۴ درصد) و بیماری با منشأ قبل از دوران تولد (۱۹ درصد) برای کودکان زیر یک سال (۷۴ درصد) بود.
نتیجه گیری: توزیع سنی علل مرگ جزو موارد بسیار مهم است. وجود ناهنجاری های مادرزادی و بیماری با منشأ قبل از دوران تولد در کودکان زیر یکسال، همچنین علت مرگ به دلیل وجود سرطان در سنین کمتر از ۱۴ سال، با توجه به سیاست های پیش رو درمورد جوانی جمعیت باید مد نظر سیاست گذاران سلامت قرار گیرد. درصد بالای مرگ به دلیل بیماری های عصبی، از جمله مواردی است که میتوان با مطالعه دقیق درباره آن نقشه راه سلامت را برنامه ریزی کرد.
کیوان مرتضوی سرایی، محمود محمودزاده، حمیدرضا ایزدبخش،
دوره ۵، شماره ۲ - ( ۵-۱۴۰۱ )
چکیده
مقدمه: سازمان تأمین اجتماعی به عنوان بزرگترین سازمان بیمه اجتماعی کشور نقش مهم و تعیینکنندهای در تأمین سلامت و پویایی جامعه ایفا میکند و از مهمترین اهداف آن تامین خدمات متنوع بیمهای و درمانی افراد تحت پوشش است. اما دستیابی به این مهم زمانی به نحو مطلوب امکانپذیر است که منابع و مصارف و عوامل موثر بر آنها، که پیش شرط ارائه خدمات و مصارف آنهاست، با دقت و شفافیت شناخته شود و مورد تجزیه و تحلیل قرار گیرد.
روش بررسی: در این پژوهش، با مدلسازی منابع و مصارف سازمان تأمین اجتماعی با روش پویاییشناسی سیستمها، اقدام به بررسی تاثیرات بیماری کرونا و همچنین پیشبینی شرایط این سازمان در سالهای آتی و ارائه پیشنهاداتی برای رفع مشکلات آن شده است.
یافتهها: بنا بر یافتههای این پژوهش، افزایش حق بیمه دریافتی از ۳۰ به ۳۵درصد و همچنین افزایش سن بازنشستگی به میزان ۵ سال، میتواند منابع این سازمان را افزایش داده و از ورشکستگی آن جلوگیری کند.
نتیجه گیری: اتخاذ سیاستهای پیشنهاد شده در این پژوهش، باوجود تاثیرگذاری بعضا بسیار زیاد، به تنهایی نمیتواند برای جلوگیری از ورشکستگی صندوق تأمین اجتماعی رویکرد مفیدی ارائه دهد. به منظور اطمینان از بهبود شرایط صندوق، پیشنهاد میشود علاوه بر سیاستهای پیشنهاد شده در زمینه تغییر سیستم تأمین اجتماعی و همچنین اتخاذ سیاستهای بلندمدت و میانمدت کارآمدتر تغییراتی انجام شود تا رویکرد مناسبی برای برونرفت از شرایط کنونی انتخاب شود.
شادی حاجیخانی، سمیه حسام، ایروان مسعودیاصل، علی ماهر،
دوره ۵، شماره ۲ - ( ۵-۱۴۰۱ )
چکیده
مقدمه: بیمههای پایه و مکمل درمان نقش مهمی در دستیابی به پوشش همگانی سلامت دارند. در کشورهای در حال توسعه، بیمههای مکمل درمان، مشکلات و نارساییهای عدیده ساختاری و سازمانی دارند. پژوهش حاضر با هدف بررسی عوامل موثر بر بستههای خدمتی بیمه تکمیلی درمان صورت پذیرفت.
روش بررسی: پژوهش حاضر از نوع کیفی با روش تحلیل چارچوبی است که در سال ۱۴۰۰ صورت پذیرفت. ۱۱ نفر از خبرگان سازمان بیمهای و صاحبنظران در نظام سلامت، با روش نمونهگیری هدفمند به عنوان نمونههای پژوهش انتخاب شدند. برای تحلیل دادهها از نرمافزار MAXQDA استفاده شد.
یافتهها: ابعاد الگوی بیمه مکمل درمان در ایران بر اساس تحلیل نظرات صاحبنظران و خبرگان در ایران شامل ۵ بعد اصلی «قوانین و مقررات، پوشش خدمات، تقویت و ایجاد بازار رقابتی، تدوین استاندارد استفاده از خدمات و گایدلاینهای درمانی، توسعه بیمههای مکمل» بود.
نتیجهگیری: براساس یافتهها تلاش برای تدوین بسته جامع خدمات مکمل درمان در کشور در راستای افزایش دسترسی مردم باید مدنظر سیاستگذاران قرار گیرد و ظرفیت مالی برای مدیریت و تامین مالی پوشش همگانی سلامت افزایش یابد. انتظار میرود با توسعه علمی بیمه مکمل درمان، کمک شایانی به پوشش همگانی سلامت در کشور انجام شود.
امین فغفوری آذر، فاطمه باکوئی، محمدحسین مهدوی عادلی، رضا رادفر، محمدعلی افشار کاظمی،
دوره ۵، شماره ۲ - ( ۵-۱۴۰۱ )
چکیده
مقدمه: سلامت به عنوان ارزش ذاتی برای انسان ها، نقش مهمی در بهبود سعادت جامعه و رفاه افراد دارد و اغلب بهعنوان مؤلفه ای کلیدی از سرمایۀ انسانی تلقی میشود که به رشد اقتصادی بیشتر منجر میشود. مفهوم سرمایۀ اجتماعی نشان دهندۀ آن است که چگونه ساختار اجتماعی یک گروه میتواند به عنوان منبعی با ارزش برای افراد آن عمل کند تا با هزینۀ کمتر، به اهداف خود دست یابند. تلقّی سلامت به عنوان یک دارایی، به معنای تمرکززدایی سیاست ها از عوامل مخاطره آمیز به دیدگاهی جامع تر و مبتنی بر عوامل اجتماعی، ازجمله سرمایۀ اجتماعی است و تحقیق پیش رو نیز برهمین اساس انجام شد.
روش بررسی: این تحقیق از نوع توصیفی و همبستگی بود. تحلیل داده ها از طریق همبستگی کانونی و رگرسیون چندگانه با استفاده از داده های ثانویۀ گردآوری شده ازسوی مؤسسۀ لگاتوم در سال ۲۰۲۱ میلادی و داده های مرتبط با ایران در بازۀ زمانی ۱۳۸۶ تا ۱۳۹۹، با ویرایش ۲۴ نرم افزار SPSS انجام شد.
یافته ها: با توجه به معناداری آزمون های پیلایس و ویلکز در سطح معناداری ۵درصد، ضریب همبستگی سرمایۀ اجتماعی و سلامت ۸۹/۰ تعیین شد. با توجه به ضرایب ساختاری، عناصر طول عمر، سلامت جسم، سلامت روان، نظام های مراقبت، مداخلات پیشگیرانه و عوامل رفتاری پرخطر، به ترتیب بیشترین تأثیر را بر متغیر کانونی سلامت داشتند. براساس ضرایب استاندارد، مشخص شد اعتماد بین فردی، بیشترین تأثیر را بر سلامت دارد و اعتماد نهادی، شبکه های اجتماعی، مشارکت مدنی و اجتماعی و روابط شخصی و خانوادگی به عنوان عناصر سرمایۀ اجتماعی، در اولویت های بعدی تأثیر بر سلامت قرار گرفتند.
نتیجه گیری: سرمایۀ اجتماعی نقش مهمی بر درک عوامل تعیین کنندۀ سلامت دارد و توجه ویژه به آن ازسوی سیاست گذاران به منظور رفع نابرابری های سلامت، گریزناپذیر است. برهمین اساس در روند سیاست گذاری های سلامت ایران که همچنان با چالش های متعدد مواجه است، افزون بر توجه به راهبردهای سخت افزاری و درمان محور، می توان و باید اهمیت ویژه ای برای سرمایۀ اجتماعی به عنوان یکی از مهم ترین عوامل تعیین کنندۀ سلامت، قائل شد.
محمدمهدی تدین، منال اعتمادی،
دوره ۵، شماره ۲ - ( ۵-۱۴۰۱ )
چکیده
کیومرث سمعی، بابک حاجیکریمی، محمدمهدی مظفری،
دوره ۵، شماره ۳ - ( ۷-۱۴۰۱ )
چکیده
مقدمه: صنعت گردشگری درمانی از صنایع درآمدزای مطرح دنیا است. خدمات بیمهای باعث افزایش آسودگی خاطر گردشگران میشود و توسعه صنعت گردشگری با رشد همزمان خدمات بیمهای میباشد. افزایش درآمدهای ارزی کشور از طریق صنعت گردشگری درمانی؛ ضروری است. پژوهش حاضر با هدف بررسی مولفههای مؤثر بیمهای در الگوی بازاریابی گردشگری درمانی سازمان تأمین اجتماعی صورت پذیرفت.
روش بررسی: مطالعه حاضر از نوع توصیفی-تحلیلی و مقطعی می باشد که به صورت کمی-کیفی در سال ۱۴۰۰ صورت پذیرفت. در رویکرد کیفی با استفاده از تکنیک دلفی مولفههای مؤثر در گردشگری درمانی شناسایی و در رویکرد کمی با استفاده از تحلیل عامل اکتشافی و تأییدی و معادلات ساختاری، مدل تأیید و برازش گردید.
یافتهها: عامل بیمهای بر بازاریابی گردشگری درمانی تأثیر دارد و این عامل با پنج مولفه؛ بازخرید سریع و مؤثر بیمه، پوششهای کامل بیمه درمانی، خدمات بیمهای تکمیلی دیگر همچون سفر و سرقت، پذیرش بیمههای بینالمللی درمانی و قابلیت انتقال و اعتبار بیمه درمانی سایر کشورها شناسایی شد.
نتیجهگیری: نتایج مطالعه حاضر کمک می کند سیاستگذاران حوزه سلامت کشور با استفاده از مدل بازاریابی گردشگری درمانی به درآمدهای ارزی خود بیفزایند و با توجه به مولفههای بیمهای مدل مذکور و اقدامات مؤثر توسط دولت، سازمانهای بیمهگر باعث کاهش تهدیدهای مالی و امنیتی گردشگران و در نهایت باعث افزایش جذب گردشگران درمانی کشورهای دیگر خواهد شد.
مریم سیدنژاد، بتول احمدی، محمد مرادیجو، محمدجواد کبیر، علیرضا اعرابی، سمانه پارسا، علی اکبریساری،
دوره ۵، شماره ۳ - ( ۷-۱۴۰۱ )
چکیده
مقدمه: نظام ارجاع یکی از اصول و مبانی خدمات مراقبت بهداشتی اولیه است. یکی از مهمترین چالشها و مشکلات نظام ارجاع عدم اطلاع مردم از ماهیت، خدمات و مزایای آن میباشد. این مطالعه با هدف ارائهی الگوی پذیرش نظام ارجاع از دیدگاه بیماران انجام گرفت.
روش بررسی: این پژوهش از نوع مطالعات ترکیبی بود که طی سه گام در سال ۱۴۰۰ انجام شد. گام اول شامل تدوین پرسشنامه، گام دوم مطالعه پیمایشی و گام سوم طراحی الگوی پذیرش نظام ارجاع از دیدگاه بیماران، بودهاست. جامعه آماری شامل ۳۸۴ بیمار تحت پوشش صندوق بیمه روستایی مراجعه کننده به مجتمع بیمارستانی امام خمینی (ره) دانشگاه علوم پزشکی بود. دادهها با استفاده از نرمافزار SPSS v۲۰ تحلیل شد. همچنین تحلیل عاملی تأییدی مرتبه دوم با استفاده از نرم افزار LISREL v۸.۵ انجام گرفت.
یافتهها: نسبت آلفای کرونباخ برای کل پرسشنامه ۸۵/۰ و ضریب همبستگی درون خوشهای نیز ۶۹/۰ بود. نتایج حاصل از تحلیل عاملی تاییدی نشان داد که بیمار محوری، قوانین و مقررات، پاسخگویی، هماهنگی، امنیت دادهها، دسترسی، اثربخشی، کارآیی، اعتقادات شخصی و نفوذ اجتماعی به طور قابل توجهی بر پذیرش نظام ارجاع توسط بیماران تأثیر دارند.
نتیجه گیری: لازم است مدیران و سیاستگذاران قبل و حین اجرای نظام ارجاع، عوامل تاثیرگذار بر پذیرش نظام ارجاع از دیدگاه بیماران را در نظر بگیرند. برای اجرای مناسب نظام ارجاع باید به تمامی عوامل تاثیرگذار توجه ویژهای شود تا بیماران بتوانند در کمال رغبت و به راحتی به خدمات سلامت در هر کجا و هر زمانی دسترسی داشته باشند.
جواد سجادی خسرقی، محمود ثالثی، محمد مسگرپور امیری، محمد محمدیان، جواد خوشمنظر، مناف عبدی،
دوره ۵، شماره ۳ - ( ۷-۱۴۰۱ )
چکیده
مقدمه: بحران کووید-۱۹ تغییرات بسیاری در عملکرد و بهرهوری مراکز ارائه دهنده خدمات سلامت ایجاد کرد. هدف مطالعه حاضر بررسی اثرات همهگیری کووید-۱۹ بر شاخصهای مالی و عملکردی یکی از بیمارستانهای شهر تهران بود.
روش بررسی: این مطالعه از نوع کوهورت تاریخی بود که در ۶ ماه اول سال ۱۳۹۸ بعنوان دوره پیش از همهگیری و ۶ ماه اول سال ۱۳۹۹ بهعنوان دوره بعد از همهگیری انجام شد. ۱۳شاخص عملکردی بخشهای بستری؛ ۹ شاخص عملکردی کل بیمارستان و ۳ شاخص مالی وارد مطالعه شدند. دادهها در قالب فرم اکسل از واحد آمار و واحد بهبود کیفیت بیمارستان دریافت شده و پس از ورود به نرم افزار SPSS و بررسی نرمال بودن آنها، با آزمون ناپارمتریک ویلکاکسون آنالیز شدند.
یافتهها: میانگین شاخصهای گردش تخت (۰۲۸/۰=P)، بیماران ترخیص شده (۰۲۸/۰=P) و تعداد بستریشدگان (۰۴۶/۰=P) در دوره همهگیری کاهش یافته بود که معنادار یافت شد. میانگین شاخص فوت قبل از ۲۴ ساعت (۰۲۷/۰=P) و بعد از ۲۴ ساعت (۰۲۸/۰=P) و ترخیص اورژانس (۰۲۸/۰=P) نیز بطور معناداری افزایش یافته بود. میانگین سود بیمارستان به قیمت جاری و قیمت واقعی بطور معنادار افزایش یافته بود (۰۲۸/۰=P).کل درآمد جاری افزایش ولی درآمد واقعی کاهش یافته بود که معنادار نبودند. کل هزینه جاری و واقعی نیز کاهش یافته بود که فقط کاهش هزینه واقعی معنادار بود (۰۲۸/۰=P).
نتیجهگیری: همهگیری کووید-۱۹ تأثیر معناداری بر شاخصهای مالی و عملکردی بیمارستان داشت. لازم است مدیران بیمارستانها پس از تحلیل وضعیت بیمارستان، ضمن تدوین و طراحی برنامهی مقابلـه بـا بحرانهای مشابه، الگـوی مناسـبی بـرای توسعه خدمات و پایداری منابع در حین بحران داشته باشند.
زهره شهبازی، کرم حبیبپور گتابی، مصطفی ازکیا،
دوره ۵، شماره ۳ - ( ۷-۱۴۰۱ )
چکیده
علیرغم تأثیر رویکردهای نظری تبیینکننده مفهوم تأمین اجتماعی بر نظام تأمین اجتماعی، در ایران این مفهوم شأن مستقلی در تحلیلهای جامعهشناختی نداشته و تحلیلهای نظری موجود به شکلی تقلیلگرا، آن را غالباً به عنوان یک مفهوم اقتصادی تلقی میکنند. بنابراین بررسی مبانی نظری این مفهوم، به مثابه حلقه مفقوده مطالعات تأمین اجتماعی ضروری است تا ابعاد تأثیرگذار بر سیاستگذاری، چرایی و چگونگی سیاستهای این حوزه آشکار شود. پس از بررسی و شرح نظریههای موجود به شیوه مروروی بر حسب موضوع، صورتبندی آنها براساس سه الگوی دولت رفاه، حکمرانی خوب و حکومتمندی ارائه شد که مرور آنها حاکی است تفاوت این الگوها حول دو موضوعِ تلقی از قدرت و هدف تأمین اجتماعی شکل گرفته است. در رویکردهای دولت رفاه و حکمرانی مطلوب، قدرت به گونهای ساختارگرایانه، غیرتاریخی و سلسلهمراتبی فهم میشود که کارکرد اجرای برنامههای تأمین اجتماعی را برعهده دارد، اما در رویکرد حکومتمندی، تأمین اجتماعی به مثابه شیوه خاصی از اعمال قدرت و حکومت بر خود و شهروندان برای بهینهسازی استانداردهای زندگی فهم میشود. این ارزیابی نقادانه بر این دلالت دارد که رویکردهایی که تأمین اجتماعی را به مثابه متن و گفتمان درنظر گرفته و از منظری تاریخی و گفتمانی، پرده از ارزشها، پیشفرضها و ابعاد ایدئولوژیکی و عقلانیت سیاسی آن برمیدارند، قدرت تبیینکنندگی بیشتری دارند.
مهرک پورمطهری، سعاد محفوظپور، شقایق وحدت، ایروان مسعودیاصل،
دوره ۵، شماره ۳ - ( ۷-۱۴۰۱ )
چکیده
مقدمه: خدمات تشخیصی و درمانی بزرگترین منبع هزینهکرد مخارج سلامت هستند و در نتیجه دارای پتانسیل بالایی برای کنترل مخارج میباشند. پژوهش حاضر باهدف بررسی میزان مقتضی بودن تجویز خدمات تصویربرداری و شناسایی علل احتمالی تجویز بیش از حد این خدمات و ارائه راهکارهای اصلاحی در این حوزه اجرا شده است.
روش بررسی: پژوهش حاضر با استفاده از روش مرور نظاممند اجرا شده است. پایگاههای داده بینالمللی (Elsevier، PubMed، Scopus و Web of Science) و ملی (SID، MagIran و IranMedex) مورد جستجو قرار گرفتند. پایگاهداده Google Scholar نیز جستجو شد. جستجو پایگاههای داده بینالمللی با استفاده از ترکیبهای مختلف کلیدواژههای Diagnostic Imaging/Radiology، Medical Imaging، CT-scan، MRI، Rational Consumption، Appropriateness، Imaging، Health Service Misuse/Medical Overuse و Services Utilization انجام شد. زمانی جستجو نیز فاصله زمانی ۱۹۹۰ تا نوامبر ۲۰۲۱ انتخاب شد. کیفیت مطالعات شناسایی شده با استفاده از چکلیست STROBE ارزیابی شد.
یافتهها: از ۶۰۵ مطالعه شناسایی شده در مرحله اول جستجو، ۲۲ مورد دارای شرایط ورود به مطالعه بودند. تمامی مطالعات به غیرمقتضی بودن بخش اعظم خدمات تجویز شده اشاره کردهاند و دلایل مختلفی نیز برای آن ذکر کردهاند (از ۲۱ تا ۷۶ درصد). بالا بودن نرخ خدمات تصویربرداری غیرضروری به عوامل گوناگونی منتسب شده است، از جمله پوشش بیمه تکمیلی، عدمآموزش پزشکان و ارجاعات بیماران به پزشکهای مختلف. مهمترین راهکارهای اصلاحی نیز شامل آموزش پزشکان و ایجاد نظام پایش و ارزیابی قدرتمند میشوند.
نتیجهگیری: استفاده غیرضروری از خدمات سلامت باری بر دوش نظام سلامت، سازمانهای بیمهگر، مراکز ارائه خدمات سلامت و سازمانهای بیمهگر میباشد. باید توجه داشت که این موضوع مختلف به ایران نیست و بسیاری از کشورهای دارای درآمد بالا که نظام سلامت آنها دارای قدرت نظارتی بالایی است نیز با این مشکل مواجه هستند.
سمیه عابدیان، محمدرضا ثنایی، احمد راهچمنی،
دوره ۵، شماره ۴ - ( ۱۰-۱۴۰۱ )
چکیده
مقدمه: از دیرباز چالشهای مرتبط با مدیریت بیمارستان از مهمترین نگرانیهای دولتها بوده است. این چالشها درزمان رخداد بحرانهایی نظیر همهگیری کویید-۱۹ و آنفولازای فصلی کادردرمان و سیاستگزاران حوزه سلامت را بیشتر ازهمیشه درگیر میکند. کمبود تخت بیمارستانی، نبود امکانات مراقبتهایویژه، کمبود کادرمتخصص درمانی و کاهش سریع موجودی دارو ازجمله مهمترین معضلاتی است که درشرایط بحرانی حادث میشود. طراحی وپیادهسازی رویکردهای مدیریتی مبتنیبرفناوری و استفاده از پتانسیلهای موجود برای ارزیابی وضعیت بیمارستانها درسطح کلان میتواند بروز چنین مشکلاتی را تاحدود زیادی کاهش دهد.
روش بررسی: دراین پژوهش تلاش میشود تا بابهکارگرفتن یک رویکرد نوین و فناورانه در مدیریت اطلاعات بیمارستانی و بایک نگاه کلان در ارزیابی امکانات ومحدودیتهای مراکز درمانی از یکطرف و معماری پرونده الکترونیک سلامت از طرف دیگر، ازبروز مشکلات گفته شده جلوگیری کرد. راهاندازی سامانه برخط ارسال ودریافت وضعیت تختهای بیمارستانی بهصورت زنده درسیستمهای مدیریت بیمارستان و ستادمرکزی وزارت بهداشت دربستر پرونده الکترونیک سلامت گام اول، واتخاذ رویکردهای مدیریتی کلان برای بهکارگرفتن ظرفیتهای درمانی موجود برای پوشش بهینه بیماران گام دوم میباشد.
یافتهها: راهاندازی این سامانه در گستره ملی مبتنی بربستر کنونی پرونده الکترونیک سلامت ایران و باصرف هزینه اندک انجام شد. جمعآوری دادههای بیماران درسه مقطع پذیرش، درمان و ترخیص ضمن تسهیل نظارت بر میزان بهکارگیری تختهای بیمارستانی، به غنیسازی محتوای پرونده الکترونیک سلامت وهمچنین راهاندازی داشبوردهای مدیریتی-نظارتی برخط کمک میکند.
نتیجهگیری: نظارتهای بروضعیت بارمراجعات بیمارستانی، پروخالی بودن تختها وهمچنین میزان ترخیص روزانه بیمارستانها بهصورت غیربرخط و باتاخیر قابل رصد بود، که باارائه یک مدل جدید نسبت به تلاشهای قبلی مدیریت منابع را بهبود داده شد.
ایروان مسعودیاصل، محمد مرادیجو، طیبه مرادی،
دوره ۵، شماره ۴ - ( ۱۰-۱۴۰۱ )
چکیده
مقدمه: ارزیابی وضعیت تأمین مالی سلامت کشورها، به بررسی کارایی نظام سلامت و استفاده مطلوب از منابع محدود نظام سلامت آنها کمک میکند. این مطالعه با هدف مروری بر ابزارهای ارزیابی تأمین مالی سلامت و حوزه عملکردی هریک از آنها انجام گرفت تا بتوان اصلاحات مؤثرتر و کاراتری را در مسیر دستیابی به پوشش همگانی سلامت اعمال نمود.
روش بررسی: این مطالعه از نوع مرور نظاممند بود که از پایگاههای اطلاعاتیScopus وPubMed و پایگاههای سازمانی World Health Organization و World Bank جهت یافتن ابزارها و مقالات مرتبط با ارزیابی تأمین مالی سلامت استفاده شد. مقالات و ابزارها منتشر شده به زبان انگلیسی بدون محدودیت زمانی مورد بررسی قرار گرفتهاند. تجزیهوتحلیل دادهها با روش تحلیل محتوا انجام گرفت.
یافته ها: در مجموع ۳۵ مقاله و ۹ ابزار وارد مطالعه شد. پس از بررسی کامل در نهایت، ۶ ابزار (حسابهای ملی سلامت، رویکرد ارزیابی سیستم سلامت، تحلیل وضعیت بخش سلامت، ارزیابی سازمانی برای بهبود و تقویت تأمین مالی سلامت، بررسی سیستم سلامت، ماتریس پیشرفت تأمین مالی سلامت) مورد تحلیل قرار گرفت و همه آنها از ۹ بعد ارزیابی تأمین مالی سلامت مورد بررسی قرار گرفتند.
نتیجهگیری: در این مطالعه ابزارهای ارزیابی تأمین مالی نظام سلامت شناسایی و ویژگی آنها بیان گردید. در میان ابزارهای ارزیابی تأمین مالی سلامت در طول چند دهه اخیر، ماتریس پیشرفت تأمین مالی سلامت میتواند نقشه راهی کاملتر و جامعتری را برای شناسایی ابعاد و عملکرد حوزه تأمین مالی نظام سلامت در مسیر دستیابی به پوشش همگانی سلامت ارائه دهد.
آقای مهدی فرحپور، خلیل علیمحمدزاده، سیدمجتبی حسینی،
دوره ۵، شماره ۴ - ( ۱۰-۱۴۰۱ )
چکیده
مقدمه: دارو به عنوان یک کالای استراتژیک نقش اساسی در اقتصاد و سلامت خانواده و جامعه دارد. با توجه به اهمیت دسترسی بیماران خاص به داروهای مورد نیاز و از آنجائیکه فاکتورهای انعقادی مورد تجویز برای بیماران هموفیلی همواره جزء پرهزینهترین داروهای سازمان بیمه سلامت ایران محسوب میگردد، انجام اقداماتی بمنظور پیشگیری از سوء استفادههای احتمالی (عدم مصرف و فروش در بازار) همواره در دستور کار اداره کل بیمه سلامت استان تهران بوده است، این مطالعه با هدف ارزیابی تأثیر اقتصادی سیاست توزیعی جدید داروهای بیماران هموفیلی تحت پوشش اداره کل بیمه سلامت استان تهران انجام شد.
روش بررسی: پژوهش حاضر از نوع کاربردی و به روش توصیفی و بصورت مقطعی بر اساس دادههای بیماران هموفیلی تحت پوشش اداره کل بیمه سلامت استان تهران در سالهای ۱۳۹۷ و ۱۳۹۸ انجام گرفت. جامعه پژوهش شامل کلیه بیماران مبتلا به هموفیلی نوع A و B تحت پوشش اداره کل بیمه سلامت استان تهران در نظر گرفته شد. نمونهگیری بصورت سرشماری و بر روی دادههای کلیه بیماران تحت پوشش (۵۵۳ بیمار) انجام گرفت. ابزار جمع آوری اطلاعات، چک لیست محقق ساخته بود. دادههای جمع آوری شده با استفاده از نرم افزار EXCEL آنالیز شد.
یافتهها:میزان مصرف (دوز دارو) در مورد فاکتور ۷ در مجموع ۳۶,۴% ، فاکتور ۸ معادل ۳۵.۹% ، فاکتور ۹ معادل ۵۲.۳% ، VONWILLEBRAND معادل ۲۰,۸% و FEIBA معادل ۴۳,۶% کاهش دارد.
هزینههای اداره کل در مجموع ۱۵۷,۲۲۳,۰۷۱,۰۰۰ ریال کاهش را نشان میدهد.
نتیجهگیری:
انجام مداخلات هدفمند بمنظور مدیریت چرخه توزیع داروهای بیماران (بالاخص بیماران خاص) ضرورت دارد.
جواد سجادیخسرقی، محمود ثالثی، محمد مسگرپور امیری،
دوره ۵، شماره ۴ - ( ۱۰-۱۴۰۱ )
چکیده
مقدمه: شیوع
بیماری همهگیر کووید ۱۹ تاثیر مخربی بر ارائه و دریافت خدمات سلامت در سراسر جهان داشته است. مطالعه حاضر با هدف بررسی تاثیرات این بیماری بر مراجعات و خدمات یکی از بیمارستانهای شهر تهران انجام شد.
روشکار: در این مطالعه
کوهورت تاریخی،
تعداد مراجعات و خدمات در ۲۶ بخش بیمارستان در ۶ ماه نخست سال ۹۸ و ۶ ماه نخست سال ۹۹ مورد بررسی و تحلیل قرار گرفتند. دادهها در قالب فرم اکسل از پیش طراحی شده از واحد آمار و واحد بهبود کیفیت بیمارستان دریافت شده وارد نرم افزار SPSS نسخه ۲۶ شده و با استفاده از آزمون ناپارمتریک ویلکاکسون تحلیل شدند.
یافتهها: بار مراجعات و خدمات بیمارستان مورد مطالعه در طول همهگیری کووید ۱۹ به میزان ۳۰ درصد کاهش یافته بود. بیشترین میزان کاهش مربوط به درمانگاه و دیکلینیک (۰۷/۵۵ درصد) و کمترین میزان کاهش مربوط به خدمات اورژانس (۶۷/۷ درصد) بود. خدمات و مراجعات CT اسکن بطور متوسط ۵/۸۴ درصد افزایش یافته بود. این تغییرات از نظر آماری معنادار بودند.
نتیجهگیری: کاهش بار مراجعات و خدمات بیمارستان مورد مطالعه، متوسط به بالا ارزیابی میشود. توصیه میشود برای بازنگری رویههای واکنش به شرایط اضطراری مانند کووید ۱۹ با هدف به حداقل رساندن تأثیر آنها بر سایر نیازهای مراقبت بهداشتی جامعه، اقدامات بین رشتهای انجام گیرد.
شقایق وحدت، خانم آسیه خالقی، ارسلان غلامی، کوروش سلطانیه زنجانی، فرهاد لطفی،
دوره ۵، شماره ۴ - ( ۱۰-۱۴۰۱ )
چکیده
مقدمه: نبود محافظت مالی در سلامت به عنوان بیماری نظام های سلامت شناخته شده است. خانوارها نه تنها از بار بیماری، بلکه از بار ناشی از نابودی و فقر اقتصادی و به عبارتی دیگر مواجهه با هزینه های کمرشکن و فقر ناشی از تأمین مالی سلامت خود رنج می برند. هدف از پژوهش حاضر بررسی تاثیر ابعاد مختلف نابرابری بر تامین مالی هزینه ای بهداشت خانوار می باشد.
روش پژوهش : این مطالعه توصیفی، مقطعی وکاربردی می باشد ،که به بررسی تاثیر نابرابری بر تامین مالی هزینه های بهداشت خانوار می پردازد. ابزار پژوهش پرسشنامه نابرابری تامین مالی (۲۰۰۸) saito می باشد. تمام هزینه های پرداخت از جیب مربوط به مراقبت های بستری، سرپایی، آزمون های تشخیصی و هزینه های دارویی ناشی از بیماری برای یک سال برآورد گردیده است. روایی و پایایی توسط خبرگان تایید شده است.
یافته ها : ابعاد نابرابری در بین خانوار تهران با توجه به میانگین جامعه (۱,۳۲۹) بیشتر از حد متوسط میباشد که بر تامین مالی هزینه های بهداشت خانوار تاثیر معنی داری دارد. اثر مستقیم عدالت برتامین مالی هزینه بهداشت خانوار رد میگردد. با افزایش هزینه کمرشکن، فرصت یکسان، وضعیت اقتصادی، نوع پوشش بیمه، تامین مالی هزینه بهداشت خانوار، افزایش مییابد. باتوجه به P<۰/۰۰۱و ۰۰۵/۰ P= سن سرپرست خانوار با عدالت و جنسیت با تامین مالی هزینه های بهداشت خانوار ارتباط ندارد.
نتیجه گیری: بین هزینه های کمرشکن، فرصت یکسان، وضعیت اقتصادی، نوع پوشش بیمه و تامین مالی هزینه های بهداشت خانوار رابطه مستقیم وجود دارد.
علیرضا نمازی شبستری، محمد عفتپناه، لیلا غمخوار،
دوره ۵، شماره ۴ - ( ۱۰-۱۴۰۱ )
چکیده