نرگس اسدی جنتی، خلیل علی محمدزاده، سید مجتبی حسینی، علی ماهر، محمدکریم بهادری،
دوره ۳، شماره ۱ - ( ۲-۱۳۹۹ )
چکیده
مقدمه: مشارکت خیرین در حوزه سلامت یکی از منابع تامین مالی در نظام سلامت است. با توجه به افزایش هزینههای نظام سلامت در سالهای اخیر و به تبع آن افزایش پرداخت از جیب مردم توجه به منابع مالی خیرین بیشتر شده است. در راستای حفظ و افزایش حمایت و مشارکت خیرین در حوزه سلامت، نیاز به شناسایی و رفع موانع و مشکلات پیشروی آنها جهت مشارکت کارا و اثربخش ضروری است.
روش بررسی: پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی، از لحاظ جمعآوری دادهها پژوهشی توصیفی پیمایشی و از نظر نوع داده پژوهشی کیفی است. دادههای مورد نیاز با مصاحبه نیمه ساختاریافته با ۴۱ نفر از خبرگان و خیرین حوزه سلامت و به روش نمونهگیری گلوله برفی جمعآوری گردید. جهت تحلیل دادهها از روش «تحلیل محتوای قراردادی» استفاده شد.
یافته ها: بررسی و طبقه بندی مصاحبهها نشان داد که مشارکت کارا و اثربخش خیرین در نظام سلامت شامل چهار تم اصلی ناکافی بودن ساز و کارهای قانونی، فقدان ارتباط صحیح و مستمر با خیر، مشکلات حوزه مدیریت و تخصیص بهینه منابع و آگاهی ناکافی خیر از اولویتها، نیازها و مشکلات نظام سلامت و ۱۸ زیرتم میباشد.
نتیجه گیری: میتوان با شناخت و رفع این مشکلات، منابع مالی و مشارکتهای خیرین را به سمت نیازهای نظام سلامت با حداکثر اثربخشی سوق داد. همچنین تقویت نهادها، ساختارها و فرآیندها، تدوین قوانین تسهیلگر، ارتباط صحیح و مدام با خیر و شناسایی اولویتها و نیازها و انتقال آنها به خیرین حوزه سلامت، مشارکت حداکثری خیرین را تسهیل و ترغیب مینماید.
مهدی نوروزیان، حسن رنگریز، علیرضا اسلامبولچی،
دوره ۳، شماره ۱ - ( ۲-۱۳۹۹ )
چکیده
مقدمه: گزینش نیروی انسانی برای انجام مشاغل در سازمان ها یکی از حیاتی ترین و بنیادی ترین وظایف سازمان است که اثر مستقیم روی موفقیت یا شکست سازمان دارد. با توجه به چالش های جدیدی که در اجرای گزینش نیروی انسانی در سازمان های دولتی پیش آمده است، بازطراحی مدل گزینش مبتنی بر صلاحیتهای عمومی و تخصصی برای نظام اداری ایران گریز ناپذیر است.
روش بررسی: این پژوهش دارای رویکرد کیفی بوده و از روش نظریه داده بنیاد به عنوان روش تحقیق استفاده شده است، روش گردآوری دادهها، مطالعه اسناد بالا دستی و مصاحبههای باز با ۱۵ نفر از نخبگان آگاه به موضوع است. روایی این پژوهش توسط مصاحبه شوندگان و سپس اساتید متخصص مورد تایید قرار گرفت. پایایی نیز با استفاده از روشهای باز آزمون پژوهش و باز آزمون روش انجام کار، محاسبه گردید که به ترتیب ۶۶ % و ۸۶ % حاصل گردید. برای تحلیل محتوا از روش مقایسه مداوم و کدگذاری سه مرحلهای (باز، محوری و انتخابی) استفاده شده است. از تحلیل عاملی تاییدی برای تایید مدل عمومی و از مدل بویاتزیس برای تعیین الزامات تخصصی بهره گرفته شد.
یافته ها: مدل گزینش مبتنی بر صلاحیتهای عمومی شامل مولفههای استفاده از ابزار نوین و کارآمد در بررسی صلاحیتها، تغییر قوانین، آییننامهها و دستورالعملهای مورد استفاده در گزینش، اصلاح ساختار گزینش و ادغام در منابع انسانی، بهرهگیری از مولفههای فردی، اجتماعی و اداری در کنار ابعاد اعتقادی و اخلاقی و سیاسی در بررسی صلاحیتها و انتخاب نیروی انسانی شایسته و متخصص با تطبیق شغل و شاغل باشد. در شناسایی صلاحیت های تخصصی نیاز به استفاده از مدل یا مدل های موثر و دقیق است.
نتیجه گیری: گزینش نیروی انسانی در دستگاه های اداری کشور، نیازمند بازتگری در دیدگاه ها و رویکردها و شیوه ها و ابزارهای تعیین صلاحیت عمومی و تخصصی است. استفاده از مدل صلاحیت تخصصی هم در گزینش بدو استخدام و هم در انتخاب ها و جابجایی های حین استخدام اکیدا توصیه می شود.
حامد عسگری، نادر خالصی، امیراشکان نصیری پور، رضا زیاری،
دوره ۳، شماره ۱ - ( ۲-۱۳۹۹ )
چکیده
مقدمه: تقاضای القایی در سلامت به مفهوم ارایه خدمات غیرضروری با نیت انتفاع به بیماران یا مراجعه کنندگان، با اعمال قدرت و سفارش ذینفعان همواره چالش برانگیز بوده است. مقاله حاضر قصد دارد تا با تعیین عوامل مختلف مؤثر بر تقاضای القایی در بیماریهای قلبی عروقی دارای بیمه پایه و تکمیلی به کمک متخصصان و خبرگان، راهکارهایی برای کنترل آن ارایه تا در سیاستگذاری و برنامه ریزی های کلان و سطوح اجرایی مورد استفاده قرارگیرد.
روش بررسی: این پژوهش از نوع آمیخته بود. در بخش اول از مطالعه مروری نقلی و اجماع نظر خبرگان پرسشنامه ای محقق ساخته تهیه و روایی و پایایی آن تأیید و در بخش دومبا استفاده از آن در جمعیت هدف شامل پزشکان متخصص قلب و عروق،کارشناسان بیمه، کارکنان و مراجعین به مجتمع بیمارستانی قلب شهید چمران داده ها گرآوری و در برنامه نرم افزاریSPSS۲۰ تحلیل شد.
یافته ها: بیشترین و کمترین نمره میانگین عوامل مرتبط با تقاضای القایی در بیماران قلبی عروقی را به ترتیب عوامل اجتماعی (۷۶/۰±۳۶/۳) و ذینفعان (۷۶/۰±۹۰/۲) داشته اند. در بین زیر عامل های عوامل اجتماعی، سواد سلامت جامعه (۸۱/۳۸±۰/۳) و در بین زیر عامل های ذینفعان، پزشکان و اخلاق حرفه ای (۹۷/۰±۱۳/۳ ) میانگین بالاتری داشته است پوشش بیمه (سازمان های بیمه گر) نقش کمرنگ تری در تحریک مصرف و احتمالا ایجاد تقاضای القایی نشان داد.
نتیجه گیری: براساس یافته های این پژوهش به سیاستگذاران توصیه می نماید با توجه به اولویت ها، خط مشی های مناسب برای تغییرات اساسی و ساختاری با تمرکز بر تغییر دانش و نگرش مردم در تمام سطوح آموزش کشور اعم از مردم، پزشکان، سازمان های بیمه گر و کلیه ذینفعان در بخش سلامت و نظام بیمه ای کشور تصویب و ابلاغ نمایند.. به مجریان توصیه می نماید با پیروی از این سیاست ها زیر ساخت های لازم برای توسعه بیمه را در کشورفراهم نمایند.
مسلم شریفی، جلال سعیدپور، محمدجواد کبیر،
دوره ۳، شماره ۱ - ( ۲-۱۳۹۹ )
چکیده
سواد بیمه سلامت مفهوم نوپایی است که عمدتا بعد از اجرای قانون موسوم به اوباماکر در ایالات متحده پا به عرصه وجود نهاده است. این مطالعه به شیوه روایی و با بررسی متون مرتبط، ابعاد و جنبه های مختلف این مفهوم و الزامات تعریف و ابزار سازی در این حوزه را برای سایر کشورها از جمله ایران مورد بحث قرار داده است. آنچه که مسلم است با توجه به تفاوتهای ماهوی در نظام بیمه سلامت امریکا با سایر کشورها ،هرگونه گرته برداری از این مفهوم و عملیاتی نمودن آن نیاز به بازتعریف بومی و کاربردی متناسب با سیستم بیمه ای و تلاش برای درک عملیاتی آن در جهت تکمیل پوشش های بیمه ای سلامت دارد.
شهرام توفیقی،
دوره ۳، شماره ۱ - ( ۲-۱۳۹۹ )
چکیده
از سال ۱۳۷۸ (۲۰۰۰ میلادی) که سازمان جهانی بهداشت خرید راهبردی خدمات مراقبت از سلامت به عنوان یکی از اقدامات موثر در مدیریت هزینه ها و افزایش کارایی نظام های سلامت دنیا مطرح کرد (۱)، مطالعات متعددی در کشورهای گوناکون انجام شده و تجاربی نیز به دست آمده است. تمرکز مطالعات و تجارب اولیه بیشتر روی مباحث فنی و تکنیکال طراحی و اجرا بود، بتدریج سمت و سوی مطالعات به طرف موضوعات سیاسی و اجتماعی کشیده شد، یعنی یافته های مطالعات سیستمی سخت بتدریج با دستاوردهای حاصل از مطالعات سیستمی نرم درآمیخته شدند. این نوشتار به دنبال بازمهندسیِ مولفه ها و عوامل موثر شناسایی شده در مطالعات جهانی و بخصوص مطالعات ایران در یک قالب و چهارچوب است.
سارا امامقلیپور، محمد عرب، جعفر یحیوی دیزج،
دوره ۳، شماره ۲ - ( ۶-۱۳۹۹ )
چکیده
مقدمه: سلامتی همواره یکی از مهمترین دغدغههای بشر بوده است و بدون سلامت دهان و دندان، سلامت عمومی بدن تأمین نمیشود. بیمه درمانی داشتن همواره از عوامل تسهیل کننده استفاده از خدمات درمانی بوده است و این پژوهش در راستای شناسایی و تعیین تأثیر پوشش بیمه ای بر استفاده از خدمات دندانپزشکی خانوار در کشور ایران میپردازد.
روش بررسی: مطالعه حاضر از نوع مطالعات تحلیلی-توصیفی و مقطعی است و بر اساس آنالیز دادههای مستخرج از پیمایش ملی هزینه-درآمد خانوار طی سالهای ۱۳۹۱-۱۳۹۶، در سال ۱۳۹۸ انجام شده است. جهت برآورد اثر متغیرهای مستقل بر متغیر وابسته از مدل رگرسیون لاجیت استفاده شد. حجم نمونه مورد بررسی این مطالعه در مناطق روستایی ۱۱۶۴۶۹ خانوار و در مناطق شهری ۱۱۲۶۸۵ خانوار و درمجموع ۲۲۹۱۵۴ خانوار برای کل کشور بوده است. بهمنظور تحلیل دادهها در این مطالعه از نرمافزار ۱۴ STATA استفاده شد.
یافتهها: از ۲۲۹۱۵۴ خانوار مورد مطالعه ۱۱۳۹۲ خانوار ( ۹۸/۴ درصد) طی دوره ۶ ساله این مطالعه از خدمات دندانپزشکی استفاده داشته اند نتایج نشان میدهد استانهای با سطح توسعه یافتگی بالا (ازنظر دسترس به خدمات بهداشتی-درمانی) استفاده خدمات دندانپزشکی بالاتری داشتند (۰۰۱/۰ > p-value). خانوار ساکن مناطق شهری، دارای پوشش بیمهای، دارای تعداد افراد باسواد بیشتر، خانوار دارای تعداد سالمند کمتر بیشتر از خدمات دندانپزشکی استفاده کردهاند (۰۰۱/۰ > p-value). خانوار ثروتمند (پنجک های درآمدی بالاتر) نسبت به خانوار فقیر (پنجک های درآمدی پایینتر) و خانواری که خودمراقبتی دهان و دندان داشتند( مصرف نخ دندان، مسواک و خمیردندان) نسبت به خانواری که این مراقبت را نداشتند بیشتر از خدمات دندانپزشکی استفاده کرده بودند (۰۰۱/۰ > p-value).
نتیجهگیری: مداخلات مؤثر مبتنی بر شواهد برای بهبود استفاده از خدمات دندانپزشکی در بین خانوارهای بدون بیمه درمانی، داری افراد سالمندان، وضعیت تحصیلات پایین و زندگی در استانهای کمتر توسعه یافته و خانوار ساکن روستاها باید در اولویت سیاستگذاران و برنامه ریزان این حوزه قرار گیرد.
مصطفی شمس الدینی، بهرام هرمز،
دوره ۳، شماره ۲ - ( ۶-۱۳۹۹ )
چکیده
مقدمه: بیمه درمان از الزامات حوزه سلامت محسوب میشود که در اکثر کشورهای توسعهیافته و درحالتوسعه مورد توجه دولتها است. ازآنجاکه صنعت بیمه یکی از اجزای مهم سیستم مالی کشورها به حساب میآید، بررسی تأثیر سیاستهای اصلاح و دگرگونی نظام مالی بر توسعه این صنعت و به خصوص گسترش بیمه درمان از اهمیت بسیاری برخوردار است.
روش بررسی: این پژوهش یک تحقیق کاربردی و کمی است که با استفاده از تخمین پانل پویا به روش گشتاورهای تعمیمیافته و تخمینزنهای آرلانو- باند صورت پذیرفت. در این پژوهش چگونگی تأثیرگذاری سیاستهای اصلاحات مالی از جمله شاخص کل اصلاحات مالی و همچنین شاخصهای فرعی کنترل نرخ بهره، خصوصیسازی، موانع ورود، آزادسازی جریان سرمایه و خطمشی بازار اوراق بهادار بر توسعه بیمه درمان برای ۳۰ کشور منتخب درحالتوسعه طی سالهای ۲۰۱۸-۲۰۰۰ بررسی شد.
یافتهها: نتایج این پژوهش نشان داد که اصلاحات مالی میتواند منجر به توسعه بیمه درمان در کشورهای درحالتوسعه شود، بااینحال نتایج تعاملی نشان داد که افزایش سطح توسعه اقتصادی در کشورها میتواند این اثر را افزایش دهد. شاخصهای فرعی کاهش موانع ورود و خصوصیسازی در مدلهای پایه و تعاملی اثر غالب را داشته و تأثیر مثبت و معنیدار بر توسعه بیمه درمان دارند. شاخص آزادسازی جریان سرمایه در مدل پایه معنیدار است اما تحت تأثیر توسعه اقتصادی و گستردگی بازارهای مالی معنیدار نیست، همچنین خطمشی بازار اوراق بهادار اثر معنیداری بر توسعه بیمه درمان در کشورهای درحالتوسعه ندارد. شاخص کنترل نرخ بهره نیز تنها در یک سیستم مبتنی بر بازار با توسعه بیمه درمان ارتباط معنیدار دارد.
نتیجهگیری: بهعنوان یک نتیجهگیری کلی از این مطالعه میتوان بیان داشت که دخالتهای زیاد دولتها در کشورهای درحالتوسعه یکی از عوامل بازدارنده در سیستمهای مالی و تأثیرگذاری آنها بر بخش بیمه است. نتایج این مطالعه نشان داد که اکثر سیاستهای اصلاحات مالی بهصورت مستقل یا تحت تأثیر متغیرهای شرطی، تأثیر خالص مثبتی بر توسعه بیمه درمان دارند، ازاینرو، کشورهای درحالتوسعه در جهت بهبود شرایط سلامت جامعه و توسعه بیمه درمان، میتوانند اجرای این سیاستها را بهعنوان راهکاری میانمدت در نظر بگیرند.
مهدی فتحی زاده، سید محمد هاشمی، ولی رستمی،
دوره ۳، شماره ۲ - ( ۶-۱۳۹۹ )
چکیده
روز به روز توزیع قدرت و تفکیک قوا علاوه بر ابعاد سرزمینی در ابعاد موضوعی و فنی نیز گسترش یافته و به شاخه های کوچک و کوچک تر تقسیم می شود تا از طریق کاهش قدرت، نظارت پذیری ممکن گردد. یکی از حوزه های فنی و موضوعی که اعمال سیاسی مهمی را در صلاحیت خود دارد حوزه سلامت و تامین اجتماعی است که حتی در نئولیبرال ترین دولت ها بخش بزرگی از بودجه را به خود اختصاص داده و از لابی قدرتمندی برخوردار است و عدم نظارت قضایی بر ان می تواند به اخذ تصمیمات ناروا و هدر رفت منابع و فرصت ها منجر شود. به همین دلیل معمولا دو نوع نظارت بر این حوزه اعمال می شود، یکی نظارت سیاسی یا مردمی که نظارتی مبهم و ناکاراست و دیگری نظارت قضایی که موثر و شفاف می باشد. این نوع نظارت از زمانی که دیوان عالی امریکا دکترین "مساله سیاسی" را شکل بخشید و "حقوق دموکراسی" را خارج از قلمرو قوه قضائیه غیر پاسخگو و غیرنماینده قرار داد وارد حوزه سیاسی شد و اخذ تصمیم در باب برخی از موضوعات مانند: "سیاست های عمومی، آموزش و پرورش ، بهداشت و سلامت، مهاجرت و کار و محیط زیست و..." را به دیوان عالی سپرد که بعدها این اقدام قضایی سازی سیاست نام گرفت. این پژوهش که به روش کتابخانه ای، توصیفی و تحلیلی به بررسی قضایی سازی سیاست در حوزه سلامت و تامین اجتماعی پرداخته به این نتیجه رسیده است که قضایی سازی در این حوزه مسبوق به سابقه نیست و اگر با معیارهای منظومه حقوق اساسی یک جامعه دموکراتیک همراه باشد، منجر به توسعه سلامت و تامین اجتماعی می گردد ور نه منجر به سقوط های اساسی، تضعیف بهداشت و سلامت و نقض بیشتر حقوق و فساد می شود.
کیوان رحمانی، احمدرضا ریاضیات، علیرضا فرشید، رضا رضایتمند،
دوره ۳، شماره ۲ - ( ۶-۱۳۹۹ )
چکیده
مقدمه: تقاضای روزافزون برای خدمات بهداشتی درمانی موجب شده است که نظام سلامت همواره با چالشهای متناقض بهبود عملکرد و کنترل هزینهها روبرو باشد. پیش نیاز اتخاذ تدابیر مناسب برای کنترل هزینهها، وجود توصیفی دقیق از وضعیت موجود است. مقاله حاضر با هدف شناسایی پرهزینهترین خدمات آزمایشگاهی سرپایی تحت پوشش سازمان بیمه سلامت و راهکارهای کنترل هزینههای آن انجام گردید.
روش بررسی: مطالعه حاضر یک مطالعه توصیفی مقطعی بود که در سال ۱۳۹۶ بر اساس اطلاعات سال ۱۳۹۴ انجام شد. اطلاعات هزینهای خدمات آزمایشگاهی از سامانه اسناد پزشکی دفاتر استانی بیمه سلامت کل کشور دریافت شد و با استفاده از نرم افزار Excel ۲۰۱۳ تحلیل شد. با استفاده از پرسشنامه با سوالات باز مداخلات کاهش هزینههای خدمات پرهزینه شناسایی شده از روسای ادارت اسناد پزشکی استانها و کارشناسان مسئول مربوطه جمعآوری گردید و از طریق تحلیل محتوای کیفی تحلیل انجام شد. مداخلات پیشنهادی به صورت مداخلات اختصاصی هر خدمت و مداخلات غیر اختصاصی دسته بندی گردیدند.
یافتهها: پرهزینهترین خدمات آزمایشگاهی سرپایی تقریباً نیمی از هزینههای آزمایشگاهی سازمان بیمه سلامت ایران را تشکیل داده است. آزمایشهای اندازهگیری TSH، کلسترول خون CBC، و بررسی سطح ویتامین D در رتبه های اول خدمات پر هزینه آزمایشگاهی قرار دارند. مهمترین مداخلات کنترل هزینهها شامل اجرای پزشک خانواده و نظام ارجاع، نظارت بر ارتباط پزشکان و موسسات پاراکلینیکی، تجمیع بیمهها/همسان سازی بیمهها، رصد کردن مراکز پر هزینه، تهیه و ارسال کارنامه عملکردی به پزشکان، توانمند سازی بیمه شدگان، تعیین سقف ارائه/مصرف خدمات و ایجاد پرونده سلامت الکترونیک بود.
نتیجه گیری: خدمات شناسایی شده تقریباً نیمی از هزینههای سازمان بیمه را تشکیل داده اند. اتخاذ سیاست های اجرایی در خصوص راهکارهای شناسایی شده توسط سازمانهای بیمه و وزارت بهداشت درمان و آموزش پزشکی، میتواند در راستای کنترل و مدیریت موثرتر هزینه های فزآینده خدمات سلامت نقش چشمگیری داشته باشد.
عفت محمدی، علیرضا اولیایی منش، مرضیه زنگنه، فرانک ندرخانی، الناز قناتی، ترانه یوسفی نژادی، موسی طباطبایی،
دوره ۳، شماره ۲ - ( ۶-۱۳۹۹ )
چکیده
مقدمه: کسور بیمارستانی عمدتاً به مبالغی اطلاق میگردد که توسط بیمارستان هزینه شدهاند اما از جایی تأمین مالی و بازپرداخت نمیشوند. کسور اعمالشده در واحدهای ارائهدهنده خدمت نشاندهنده میزان ۳۰-۱۰ درصدی از رقم درآمد بیمارستانها میباشد که بیشتر از ۲۰ درصد از این کسورات از طریق خود بیمارستانها بر اسناد اعمال میگردد. هدف از انجام این پژوهش بررسی کسورات اعمال شده از سوی سازمان های بیمه گر و بیمارستان ها و همچنین شناسایی علل این کسورات و ارائه راهکارهای کاربردی جهت کاهش میزان کسور میباشد.
روش بررسی: مطالعه حاضر از انواع مطالعات توصیفی- تحلیلی بوده، که بهصورت گذشتهنگر و ترکیبی از روشهای کمی و کیفی به بررسی و تحلیل میزان و علل کسور بیمارستانی پرداخته است. جامعه آماری پژوهش شامل مجموعه بیمارستانهای ارائهدهنده خدمات سلامت در کشور بودند. تعداد بیمارستانهای نمونه ۱۴ واحد بود. تعداد پرونده های پزشکی جهت بررسی کسور بیمه، با استفاده از روش کوکران، ۱۷۱۵ پرونده برآورد گردید. تحلیل داده ها متناسب با هریک از سطوح سنجش کسور، از روش های توصیفی و تحلیلی بهره گرفته شد و در انتهای تحلیل در هر سطح، میزان کسور به ازا هر پرونده استخراج گردید.
یافتهها: بهطور متوسط (میانگین هندسی) احتمال ۸۷% عدم ثبت حداقل یک خدمت در پرونده پزشکی وجود دارد. بیشترین بار مالی ایجادشده ناشی از عدم ثبت خدمت در HIS، در بیمارستانهای خصوصی به میزان ۵۵۸۲۴۱ ریال به ازای هر یک پرونده رخ میدهد. بین نوع بیمارستان و مجموعه عوامل بررسیشده در مورد علل ایجاد کسور در حسابرسی توسط کارشناسان درآمد بیمارستان ارتباط معنادار آماری وجود داشت (p<۰.۰۰۱). کای بیهوشی/ شرح عمل/ مشاوره (۱۵.۲۷%)، بیشترین علت اعمال کسور توسط سازمانهای بیمهگر میباشد. میزان میانگین هزینه کسور اعمالشده به یک پرونده در بیمارستانهای نمونه ۳,۸۷۳,۷۲۳ ریال میباشد که این میزان، ۵/۵ درصد هزینه کل پرونده را شامل میشود.
نتیجهگیری: تحلیل یافتهها نشان میدهند که مبلغ بالایی از هزینههای ایجادشده از طرف بیمارستان که صرف ارائه خدمت به بیماران میشود، به بیمارستان بازپرداخت نمیشود. وجود این چالش به عوامل زیادی بستگی دارد و در این امر نهتنها سازمانهای بیمهگر، بلکه بیمارستان و متولیان ارائه خدمت، ثبت و آمادهسازی پروندههای پزشکی، افراد متصدی ثبت خدمت در HIS و تنظیمکنندههای صورتحسابهای مالی پرونده تأثیر بسزایی دارند.
بیت اله جعفری، خیراله پروین، محمد صادقی،
دوره ۳، شماره ۲ - ( ۶-۱۳۹۹ )
چکیده
پژوهش حاضر، نقش توسعه اقتصاد پایدار بر صنعت بیمه و سلامت با مطالعه موردی بیمه سلامت دولتی و خصوصی در نظام حقوقی ایران را مورد تبیین و بررسی قرار داده؛ همچنین، توجه صرف به موضوع بیمه سلامت نموده و از ورود به سایر جنبه های تأمین و رفاه اجتماعی اجتناب میکند و در نظر دارد، معیارهای مناسب برای اجرای بیمه پایه سلامت را در جهت رسیدن به پوشش همگانی بیمه بررسی و بر اساس اولویت مورد سنجش قرار دهد. توجه به این عرصه ها به ویژه در کشورهای در حال توسعه که با محدودیت وسیع منابع از یکسو و نیازهای گسترده بهداشتی و درمانی از سوی دیگر مواجه هستند، میتواند به نوعی، خردگرایی سازمانی و برنامه ریزی را تقویت نموده و بهرهمندی بیشتر از منابع را تحقق بخشد. نتایج پژوهش حاضر، حاکی از آن است که همکاری بین نهادهای تأثیرگذار، اهمیت بالایی در تحقق برنامه های حوزه سلامت دارد. یکی دیگر از نمونه های تأثیر نهادها بر سلامت، برنامه پوشش بیمهای بینالمللی است؛ یکی دیگر از راهها، جذب سرمایهگذاران بخش خصوصی به حوزه سلامت است. در ایران، اجرای طرح تحول سلامت، به شرط تدوین منابع مالی پایدار، ضمن افزایش رضایت بیماران از خدمات بیمارستانهای دولتی، میتواند موجب ارتقای کیفیت خدمات سلامت گردد.
معصومه باقری کاهکش، محمود محمودی مجد آبادی فراهانی، لیلا ریاحی، کامران حاجینبی،
دوره ۳، شماره ۲ - ( ۶-۱۳۹۹ )
چکیده
مقدمه: نظام سلامت به عنوان یکی از مهمترین ارکان مورد نیاز جوامع بشری می باشد و مشارکت در نظام سلامت به عنوان یک وسیله مناسب جهت تشویق و ترغیب مردم در جهت توسعه و بهبود فعالیتهای بهداشتی درمانی زندگیشان محسوب می شود. مطالعه حاضر با هدف تعیین چارچوب و ابعاد مشارکتهای مردمی در نظام سلامت به بررسی تجربیات کشورهای منتخب پرداخته است.
روش بررسی: مطالعه حاضر یک مطالعه تطبیقی میباشد که در سال ۱۳۹۹-۱۳۹۸ انجام گرفت. مطالعه تطبیقی دادههای ۵ کشور انگلستان، مکزیک، نروژ، سنگاپور و ایران جمع آوری و در هشت مولفه مورد بررسی قرار گرفت. برای تحلیل دادهها از جداول مقایسهای استفاده شد که شامل مقایسه ابعادی است که از مطالعه الگوی مشارکتهای مردمی در نظام سلامت کشورهای منتخب به دست آمد.
یافتهها: یافتههای مطالعه نشان داد که در کشورهای مورد مطالعه به منظور ارتقا مشارکتهای مردمی در نظام سلامت از استراتژیهایی مانند گسترش فناوریهای نوین اطلاعاتی، کاهش تصدیگری دولتی و نابرابری اجتماعی، اصلاح نظام سلامت و ایجاد ساختارهای مناسب جهت مشارکتهای مردمی، توسعه سازمانهای مردم نهاد و تاکید و ترویج ارزشهای اخلاقی و فرهنگی بهره میبرند.
نتیجهگیری: مفهوم مشارکت مردمی نیاز به شفافسازی اطلاعاتی بیشتری داشته و تأثیر فاکتورهایی نظیر عوامل اقتصادی، ایجاد ساختارهای سازمانی مناسب و فناوری اطلاعات بر آن باید مورد بحثهای بیشتر قرار گرفته و بر اساس شرایط کشورها بومی سازی گردد.
سجاد رامندی، لیلی نیاکان، سعیده رجائی هرندی، هادی عاشقی،
دوره ۳، شماره ۳ - ( ۸-۱۳۹۹ )
چکیده
مقدمه: تقلب، آثار مستقیم و غیرمستقیمی بر بیمهگران و بیمهگذاران دارد. با توجه به ذات و ماهیت صنعت بیمه، تصمیمهای مدیران و مسئولان بدون انجام بررسی و پژوهش کافی به نتیجه مطلوب نخواهد رسید. بنابراین، این پژوهش به مطالعه و بررسی تقلب در بیمههای درمان تکمیلی و راههای مقابله با آن با رویکرد کاربردی پرداخته است.
روش بررسی: با مطالعه تطبیقی تجربیات موفق کشورهای پیشرو در زمینه مبارزه با تقلب در رشته بیمه درمان تکمیلی و همچنین مصاحبه با خبرگان حوزه، فرایندها، عوامل زمینهساز و آثار تقلب در بیمه درمان تکمیلی، موانع و چالشهای موجود در فرایندهای مذکور شناسایی و در نهایت، به ارائه راهکارهای پیشگیری و کنترل این پدیده پرداخته شد. مصاحبهها در قالب متن در نرمافزارMAXQDA بارگذاری و سپس به متنکاوی پرداخته شد.
یافته ها: در مجموع، ۳۴ عامل که زمینه بروز تقلب در صنعت بیمه درمان تکمیلی را ایجاد می کنند، شناسایی و در ۶ گروه راهکارهای مربوط به قوانین و مقررات، راهکارهای مربوط به فرایندها، راهکارهای مربوط به تکنولوژی، راهکارهای مربوط به نهادها و سازمان های مرتبط، راهکارهای آموزشی و راهکارهای فرهنگی دسته بندی شدند. یافتههای پژوهش نشان دادند از بین عوامل زمینهساز تقلب بیشترین عامل تأثیرگذار مربوط به ناکارایی نهاد ناظر و چشم پوشی از پدیده تقلب در بیمه بود.
نتیجه گیری: در صورتی که شرکتهای بیمه اقدام به طراحی و راه اندازی سامانه ای جامع و یکپارچه کنند، امکان جلوگیری از میزان بالایی از تقلب ها فراهم خواهد شد.
ساراسادات موسوی، امیرتیمور پاینده نجفآبادی،
دوره ۳، شماره ۳ - ( ۸-۱۳۹۹ )
چکیده
مقدمه: سالمند شدن جمعیت ایران از یک سو و افزایش هزینههای خدمات پزشکی به دلیل توسعه تکنولوژی ازسوی دیگر، مشکلاتی را برای صنعت بیمه درمان به وجود آورده که این حوزه از بیمه را به یکی از حوزههای پرمخاطره تبدیل کرده است. در این شرایط، یکی از اساسیترین نیازهای حوزه درمان، تعیین مدلی برای هزینه های درمان به صورت دقیق و موردی است. بیمهگر اجتماعی باید روند هزینهها را با دقت بررسی کرده یا رویکرد مالی هزینههای آینده را پیشبینی کند.
روش بررسی: این مقاله با استفاده از دادههای بیمه سلامت در سال های ۱۳۹۴ تا ۱۳۹۸ و به کارگیری ایده مورد بررسی توسط کریستینسن و همکاران، مدل مناسبی برای متوسط هزینههای آزمایشگاهی درمان ارائه داده است. بنابراین نتایج این پژوهش می تواند به بهبود بیمه سلامت کمک کند.
یافته ها: براساس نتایج، متوسط هزینههای درمان توزیع نسبتا متقارنی داشته و به عوامل سن و زمان بستگی دارد. نتایج نشان میدهد که متوسط هزینههای درمان آزمایشگاهی فصلی، مقدار بالاتری برای سنین نوزادی و سنین جوانی داشته و به طور یکنواخت با افزایش سن، افزایش پیدا میکند.
نتیجه گیری: یکی از دلایل ناموفق بودن طرح سلامت، مشخص نبودن هزینه های درمان به صورت دقیق است. این پژوهش با ارائه مدلهای ریاضی، این مشکل را مرتفع و در نهایت، مدل مناسبی برای متوسط هزینههای فصلی آزمایشگاهی درمان پیشنهاد میدهد.
فروزان عبداللهی پور، عباس رحیمی فروشانی، ابراهیم جعفری پویان،
دوره ۳، شماره ۳ - ( ۸-۱۳۹۹ )
چکیده
مقدمه: با توجه به رشد هزینه ها و افزایش مشکلات مربوط به سلامت افراد، بیمه از اهمیت بالایی در همه کشورها برخوردار شده است. سواد بیمه سلامت، نوع جدیدی از انواع سواد محسوب می شود که به میزان آگاهی بیمهشدگان از تصمیم گیریهای مرتبط با بیمه توجه دارد و در این مطالعه، تلاش شده است سطح سواد بیمهای بیمهشدگان بیمه سلامت شهر ایلام و عوامل موثر بر آن، بررسی شود.
روش بررسی: در این مطالعه توصیفی- تحلیلی مقطعی، از پرسش نامه محقق ساخته و استاندارد شده برای سنجش سواد بیمه سلامت استفاده شد. جمع آوری داده از نمونه ۴۲۶ نفری بیمهشدگان مراجعه کننده به ۴ دفتر پیشخوان طرف قرارداد با بیمه سلامت شهر ایلام به صورت تصادفی انجام شد. برای تحلیل دادهها نیز از آمار توصیفی و استنباطی با بهره گیری از نرم افزار SPSS استفاده شد.
یافته ها: حدود ۷۴ درصد از بیمه شدگان سازمان بیمه سلامت شهر ایلام از سواد بالای بیمهای برخوردار بودند. سواد بیمه سلامت با جنسیت، سن، نوع صندوق بیمهای، تحصیلات و درآمد بیمهشدگان ارتباط معنادار داشت (P<۰.۰۰۵).
نتیجه گیری: سواد بیمهای یکی از متغیرهای کلیدی در استفاده بهینه از خدمات بیمه درمانی به شمار میرود و به همین دلیل، سنجش و ارتقای آن باید از اولویتهای سازمانهای بیمهای، متولیان و سیاست گذاران حوزه سلامت قرار گیرد. نتایج این پژوهش میتواند به عنوان شواهدی برای این گروه در زمینه سنجش و طراحی آموزشهای مرتبط مفید باشد.
نسرین حضارمقدم، میترا قنبرزاده، اسما حمزه، مریم غفوربروجردی،
دوره ۳، شماره ۳ - ( ۸-۱۳۹۹ )
چکیده
شیوع جهانی ویروس کرونا از اواخر سال ۲۰۱۹، آثار قابل توجهی بر اقتصاد جهانی گذاشته و صنعت بیمه را با توجه به نقشی که در مدیریت ریسک و جبران خسارات چنین بحرانهایی دارد، تحت تأثیر قرار داده است. دراین میان، باتوجه به آثار مستقیم و غیرمستقیم این بیماری بر سلامت و معیشت مردم، میتوان ۳نوع بیمه زندگی، درمان و درمان مسافرتی را جزو رشتههای تأثیرپذیر صنعت بیمه در بحران کنونی دانست که لزوم انجام پژوهشی در این زمینه را تقویت میکند. در این راستا با بهرهگیری از روش توصیفی- اکتشافی، نشان داده شد ویروس کرونا میتواند از طریق کانالهای مختلفی ازجمله افزایش ریسک مرگومیر، فروش و بازخرید بیمههای زندگی، فرایندهای صدور و بیمهگری و جنبههای مالی بر بیمههای زندگی و از طریق تأثیر بر هزینههای بیمهای کارفرمایان، هزینههای درمانی، تقاضای خدمات درمانی جدید و بیمهنامههای خاص و نیز تغییر در نرخهای بیمه درمان بر بیمه درمان، اثر داشته باشد. پاندمی کووید۱۹ از طریق کاهش سفرها، تغییر در بازار فروش و خسارت، تغییر در تقاضای پوششهای بیمه مسافرتی، تغییر از ثبت فروش بیمهنامه به سمت ثبت درخواست خدمات انتقال تاریخ سفر، تمدید بیمههای مسافرتی و تغییر در کانالهای توزیع بیمه مسافرتی بر بیمههای درمان مسافرتی تأثیرگذار بوده است.
جمیله وحیدی، امیرحسین تکیان، مصطفی امینی رارانی، مریم معینی،
دوره ۳، شماره ۳ - ( ۸-۱۳۹۹ )
چکیده
مقدمه: میزان رضایت مندی دریافت کنندگان خدمات سلامت، یکی از ۵ شاخص ارزیابی کیفیت برنامه های مرتبط با سلامت محسوب می شود. هدف این مطالعه، شناسایی مؤلفه های مرتبط با نارضایتی از پوشش بیمه در مراجعه کنندگان به مراکز دندان پزشکی بود.
روش بررسی: در قالب یک مطالعه کیفی در شهر تهران، ۶ مرکز دندان پزشکی خصوصی و دولتی واقع در مناطقی با وضعیت اقتصادی- اجتماعی متفاوت انتخاب شدند. مصاحبه عمیق چهره به چهره با سرپرستان خانوار یا همسرانشان که به مراکز دندان پزشکی منتخب مراجعه کرده بودند، انجام شد و نمونه گیری تا رسیدن به اشباع، ادامه یافت. نمونهگیری از نیمه دوم مهر تا نیمه اول بهمن ۱۳۹۷ انجام شد. برای تحلیل محتوا، روش تحلیل مضمون و برای تجزیه و تحلیل داده ها نرم افزار MAXQDA نسخه۱۲ استفاده شد.
یافته ها: پس از انجام ۵۴ مصاحبه، مؤلفه های مالی و غیرمالی دو مؤلفه اصلی شناسایی شده درنظر گرفته شدند. در مجموع ۵ مضمون اصلی و ۱۷ مضمون فرعی نهایی (کد)، جنبه های مختلف نارضایتی بیمه شدگان را تشریح کردند. در هر ۲ گروه بیمه شامل بیمه پایه و تکمیلی، صرفه نداشتن اقتصادی، نحوه پوشش خدمات و وضعیت مراکز ارائه خدمات از مضامین اصلی مطرح شده بودند. علاوه براین، مخاطرات اخلاقی مرتبط با بیمه در بیمه های پایه، و فرایند اداری بیمه در بیمه تکمیلی نیز از مضامین شناسایی شده مرتبط با نارضایتی بیمه شدگان بودند.
نتیجه گیری: برای ارتقای سطح رضایت مندی از پوشش بیمه، لازم است به طور هم زمان استطاعت مالی برای پوشش بیمهای، نوع تسهیلات و کیفیت ارائه خدمات بیمه ای در سیاست گذاری مرتبط با بیمه مدنظر قرار گیرد.
روزیتا سعیدی، ملکه بهشتی فر، محمد ضیاء الدینی،
دوره ۳، شماره ۳ - ( ۸-۱۳۹۹ )
چکیده
مقدمه: دستیابی به جامعه سالم یکی از آرمانهای هر جامعه بشری است. نیل به این مهم و دستیابی به سلامت در جوامع به کسب مشارکت نخبگان و معتمدان عرصه سلامت بستگی دارد. هدف این پژوهش، طراحی الگوی مشارکت نخبگان و معتمدان در عرصه سلامت (مورد مطالعه بیمه سلامت ایران) است.
روش بررسی: این پژوهش کیفی با هدف غایی طراحی الگوی مشارکت نخبگان و معتمدان در عرصه سلامت در سال ۱۳۹۹ با روش داده بنیاد انجام شد. به این منظور ضمن انجام مصاحبه باز با ۸ نفر از اساتید دانشگاهی رشته مدیریت و ۱۵ نفر از نخبگان و معتمدان در عرصه سلامت، ضمن توجه دادن ایشان به مفاهیم مشارکت و تصمیمگیری، مجموعهای از مضامین اولیه (۸۵۵ مضمون) در فرایند کدگذاری، بازگردآوری شدند و از میان آنها، مقولههای منتخب (۱۵ مقوله) استخراج شد.
یافته ها: در مرحله کدگذاری محوری، پیوند میان این مقولهها ذیل عناوین شرایط علّی (ضعف در سیاست گذاری، ضعف در قوانین و نظارت، مشکلات مالی و نظام پرداخت)، پدیده محوری (نیاز به سازوکارهای جذب و استفاده از نخبگان و معتمدان)، راهبردهای کنش و کنش متقابل (مشارکت نخبگان و معتمدان)، بستر(آماده سازی زیرساخت ها، طراحی سازوکارهای مالی و قانونی، تشکیل اتاق سیاست گذاری)، شرایط مداخله گر (مشکلات ارتباطات بین بخشی و فرهنگ سازی، شرایط مدیریتی، زیرساختی و شرایط سازمانی) و پیامدهای مشارکت نخبگان (طراحی و استقرار مدل مشارکت، ارزش آفرینی و توجه به تجربه، مهارت و تخصص، توسعه سازمانی و افزایش کارایی و اثربخشی، استقبال از طرح ها و راهکارهای نخبگان، ایجاد هویت، جلوگیری از فرار مغزها و تحقق چشم انداز) در قالب پارادایم کدگذاری تعیین شد، در ادامه یکایک اجزای پارادایم کدگذاری تشریح، سیر داستان ترسیم و نظریه خلق شد.
نتیجه گیری: یافتههای پژوهش نشان داد که خرید راهبردی بیشترین تأثیر را بر مشارکت نخبگان و معتمدان دارد و همچنین انگیزه مشارکت نخبگان و معتمدان در تصمیم گیری ها افزایش یابد، برخی ویژگیها و شرایط خاص بروز این پدیده فراهم میشود.
مریم رمضانیان، نهال احمدزاده، محمد پیریایی، معصومه رحیمی،
دوره ۳، شماره ۳ - ( ۸-۱۳۹۹ )
چکیده
مقدمه: بودجه از واقعیت محدود بودن امکانات و نامحدود بودن نیازها پیدا شده و تضاد این واقعیت، انسان را به برنامه ریزی و بودجه بندی ناگزیر ساخته است. وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی نیز از این قانون مستثنا نیست و اعتبارهای وزارت بهداشت درمان و آموزش پزشکی درکتاب قانون بودجه سال ۱۳۹۹ تحلیل می شود.
روش بررسی: این پژوهش، مطالعه ای توصیفی و از نوع پژوهشهای کاربردی است. ابزار جمعآوری دادهها چکلیستی مشتمل بر دو قسمت است که، پس از بررسی روایی محتوا، برای جمعآوری دادههای مربوط از کتاب قانون بودجه سال ۱۳۹۸ و ۱۳۹۹ کل کشور استفاده شد. دادهها با استفاده از نرم افزار اکسل نسخه ۲۰۱۳ دستهبندی و تحلیل شدند.
یافته ها: در قانون بودجه سال ۱۳۹۹ سرجمع کلّ اعتبارهای وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی برابر ۸۶۳۱۸۰ میلیارد ریال بوده که ۳۷۹۷۵۷ میلیارد ریال اعتبار هزینه ای، ۴۴۱۲۱۳ میلیارد ریال اعتبار درآمد اختصاصی و ۴۲۲۱۰ میلیارد ریال اعتبار تملک دارایی سرمایه ای بوده است. دانشگاه ها و دانشکده های علوم پزشکی و خدمات بهداشتی درمانی حدود ۷۲ درصد از کلّ اعتبار وزارت بهداشت را به خود اختصاص داده اند (رشد نسبت به سال قبل ۱۳ درصد)، ردیف های متمرکز حوزه ستاد ۱۸درصد (رشد نسبت به سال قبل ۶ درصد) و متفرقه ها ۹درصد (رشد ۱۶ درصد نسبت به سال قبل) و دستگاه های وابسته بهداشت و درمان با ۲درصد رشد (۲۵ درصدی نسبت به سال قبل) است. در سال ۱۳۹۹ اعتبار سازمان بیمه سلامت ۱۳۶۱۴۰ میلیارد ریال است که نسبت به سال قبل ۹درصد رشد داشته که این رشد برابر ۱۱۱۳۰ میلیارد ریال است که بیشتر این اعتبارها (۹۹درصد) از نوع هزینه ای و کمتر از یک درصد، اعتبار تملک دارایی سرمایه ای است.
نتیجه گیری: مقایسه روندها و جدوال، بیانگر بار مالی بالای وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی در سال ۱۳۹۹ نسبت به سال ۱۳۹۸، به رغم تورم بخش و همه گیری ویروس کروناست که این بخش را خواسته یا ناخواسته، تحت تأثیر قرار می دهد. این شرایط عزم و همت عالی همه دست اندرکاران و برنامه ریزان و مجریان این بخش را می طلبد که بتوانند مشکلات سلامت این سال را به بهترین وجه بگذرانند. البته به دلیل بیماری کرونا، یک میلیارد یورو به بخش سلامت تخصیص داده شد و اعتباری هم به صورت مستقیم از سمت سازمان برنامه و بودجه به دانشگاه های علوم پزشکی و خدمات بهداشتی درمانی برای جبران هزینه های بیماری کرونا پرداخت می شود.
سمیرا متقی، علیرضا فتحیزاده، اکبر بهمنی، فرزانه صادقی،
دوره ۳، شماره ۴ - ( ۱۰-۱۳۹۹ )
چکیده
مقدمه: بیمه عمر یکی از ابزار های مدیریت ریسک است که تأثیر مثبتی بر کاهش ریسک مالی افراد داشته و پوششی در مقابل ضرر و زیان ها در کوتاه مدت و بلندمدت محسوب می شود. بیمه عمر مانند نوعی سرمایه گذاری بلندمدت عمل می کند و آثار مستقیمی بر رشد اقتصادی کشور ها می گذارد.
روش بررسی: هدف این مطالعه، بررسی سیستم های تقاضا و ارائه تابع تقاضای بیمه عمر در ایران بود که بتوان به ارزیابی تحلیلی عوامل مؤثر بر تقاضای بیمه عمر در دوره زمانی ۱۳۸۴ تا ۱۳۹۷ با استفاده از نرم افزار Eviews ۱۰ پرداخت. شاخص های منتخب مورد استفاده در تابع تقاضای بیمه عمر ایران، ضریب نفوذ بیمه عمر، متغیر های درآمد، توسعه مالی، نرخ بهره واقعی، نرخ تورم، نرخ وابستگی، آموزش و امید به زندگی بودند که عوامل مؤثر بر تقاضای بیمه عمر ایران را در دوره زمانی مورد بررسی، نشان دادند.
یافته ها یافته های حاصل از برآورد تابع تقاضای بیمه عمر، نشان می دهد که شاخص های اقتصادی، نرخ وابستگی و بارتکفل، از مهم ترین عوامل اقبال پایین ایرانیان به بیمه عمر بودند. همچنین متغیر های درآمد سرانه، امید به زندگی، نرخ وابستگی، آموزش و توسعه مالی بر تقاضای بیمه عمر ایران، تأثیر مثبت و نرخ تورم و نرخ بهره تأثیر منفی داشت. همچنین متغیر های درآمد سرانه، نرخ تورم و نرخ وابستگی به ترتیب، بیشترین اثرگذاری را بر تابع تقاضای بیمه عمر ایران داشتند.
نتیجه گیری: شاخص های اقتصادی از اثرگذارترین عوامل تابع تقاضای بیمه عمر در کشور ایران بود.